ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 216
نمايش فراداده

يا" قرار گرفتن خاتم انبياء (ص) در ميان آنان"، چرا كه اينها همه جزو تكريم‏هاى معنوى و آخرتى است، و آيه شريفه پيرامون خصيصه‏هاى مادى و دنيوى سخن مى‏گويد.

از اينجا آن اشكال كه متوجه گفتار بعضى مى‏شود روشن مى‏گردد، چون گفته‏اند:

مقصود از تكريم همه اين هايى است كه گفته شد، و اشتباهى كه صاحب روح المعانى كرده اين است كه بعد از ذكر اقوال گذشته گفته است كه همه اينها از باب مثال و ذكر مصداق است، و اگر كسى مانند ابن عطيه بگويد: تكريم به فعل است و بس ادعاى غلطى كرده، و سخن بيهوده‏اى گفته، و راهى بر خلاف صريح عقل و صحيح نقل، پيموده است «1».

و حال آنكه خواننده محترم توجه فرمودند كه بر عكس، سخن ابن عطيه صحيح، و دعوى روح المعانى باطل است.

و اينكه فرمود:" وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ" معنايش اين است كه ما ايشان را در دريا سوار بر كشتى و در خشكى سوار بر چارپايان و غير از آن كرديم تا به سوى مقاصد خود رهسپار شوند و در پى جستجوى فضل پروردگار خود و رزق او برآيند، و اين خود يكى از مظاهر تكريم بشر است (چون بشر به وسيله عقل از اين موهبت‏ها برخوردار مى‏شود).

و مقصود از" طيبات" در جمله" وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ" اقسام ميوه‏ها و حاصل‏هايى است كه مورد استفاده و خوش‏آيند بشر بوده و هر چيزى ديگر است كه از آن متنعم گشته و لذت مى‏برد، و عنوان رزق بر آن صادق باشد، و اين نيز يكى از مظاهر تكريم است كه انسان را به ميهمانى مثل مى‏زند كه به ضيافتى دعوت شود آن گاه براى حضور در آن ضيافت برايش مركب بفرستند، و در آن ضيافت انواع غذاها و ميوه‏ها در اختيارش بگذارند، كه هم ميهمانى تكريم است، و هم مركب فرستادن و هم غذاهاى لذيذ برايش آوردن همه مصداق تكريم است.

با اين بيان روشن مى‏گردد كه عطف جمله" وَ حَمَلْناهُمْ ..." و جمله" وَ رَزَقْناهُمْ ..."

بر" تكريم" از قبيل عطف مصداقى است كه از عنوانى كلى انتزاع شده و بر آن متفرع شود.

معناى جمله:" وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا"

" وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا"- بعيد نيست كه مراد از" من خلقنا- كسانى كه خلق كرديم" انواع حيوانات داراى شعور و همچنين جن باشد كه قرآن آن را اثبات كرده، آرى قرآن كريم انواع حيوانات را هم امتهايى زمينى خوانده، مانند انسان كه يك امت‏

(1) روح المعانى، ج 15، ص 119.