ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 299
نمايش فراداده

نياوردى اينك به تو بگويم كه به خدا سوگند هرگز به تو ايمان نمى‏آورم چه، اگر نردبانى به آسمان بگذارى و از آن بالا روى، و من با چشم خود ببينم كه بر فراز آسمان شدى آن گاه نسخه‏اى باز با خود بياورى و چهار فرشته هم با تو بيايند و شهادت دهند كه آنچه مى‏گويى حق است، به خدا سوگند اگر اين را هم بكنى گمان مى‏كنم كه تصديقت نكنم.

اين را گفت و رفت، رسول خدا (ص) اندوهگين به خانه خود بازگشت، و از اينكه مردم بر خلاف آنچه انتظار داشت با وى مواجه شدند و براى هميشه از پيرويش مايوسش كردند تاسف مى‏خورد و در اينجا بود كه آيه (لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ) تا جمله (بَشَراً رَسُولًا) در باره كلام عبد اللَّه بن ابى اميه نازل شد ... «1».

مؤلف: آنچه در اين روايت در حكايت گفتگوى قريش با رسول خدا (ص) آمده با ظاهر آيات مورد بحث نمى‏سازد، هم چنان كه جوابهايى كه در اين روايت است از رسول خدا (ص) نقل كرده با جوابهايى كه از آن جناب در اين آيات آمده تطبيق نمى‏كند و بيان اين ناسازگارى از آنچه كه در بيان آيات گذشت دست مى‏آيد.

علاوه بر اينكه در روايات متعددى از طرق شيعه و هم از طرق اهل سنت آمده كه سخنگوى قريش كه پيشنهادات نامبرده و سؤالها را مى‏كرده عبد اللَّه بن ابى اميه مخزومى برادر ام سلمه همسر رسول خدا (ص) بوده است.

و در الدر المنثور در تفسير جمله" وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ" آمده كه احمد و بخارى و مسلم و نسايى و ابن جرير و ابن ابى حاتم و حاكم و ابو نعيم در كتاب معرفت و ابن مردويه و بيهقى در كتاب اسماء و صفات از انس روايت كرده‏اند كه گفت: شخصى از رسول خدا (ص) پرسيد: چطور مردم بر روى خود محشور مى‏شوند؟ فرمود آن كس كه مردم را بر دو پا به راه انداخت نيز مى‏تواند بر رويشان براه اندازد «2».

مؤلف: در اين معنا روايات ديگرى نيز هست.

(1) الدر المنثور، ج 4، ص 202.

(2) الدر المنثور، ج 4، ص 203.