ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 344
نمايش فراداده

احتمالى كه در سابق در معناى رحمت گذشت- عطف تفسير بر جمله" آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً" خواهد بود، و بنا بر احتمال دوم درخواست ديگرى غير درخواست رحمت خواهد شد.

معناى جمله:" فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً"

" فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً".

زمخشرى در تفسير كشاف خود گفته: يعنى پرده‏اى بر آن غار زديم تا ديگر گوشهايشان صداهاى خارج را نشنود و از خواب بيدار نگردند. و به عبارت ديگر: خواب سنگينى بر آنان مسلط كرديم كه هيچ صدايى بيدارشان نكند هم چنان كه اشخاصى كه سنگين خواب هستند همينطورند، هر چه بيخ گوششان فرياد بزنى بيدار نمى‏گردند، بنا بر اين، مفعول" ضربنا" كه همان حجاب باشد در كلام حذف شده هم چنان كه در عبارت معروف:" فلان بنى على امرأته" مفعول" بنى" حذف شده، و نمى‏گويند چه بنا كرد، چون مقصود معلوم است، همه مى‏دانند كه اطاقى بنا كرد «1».

و در مجمع البيان گفته: معناى" فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ" اين است كه ما خواب را بر گوشهاى آنان مسلط كرديم، و اين تعبير نهايت درجه فصاحت را دارد، هم چنان كه مى‏گويند:

" ضربه اللَّه بالفالج" يعنى خدا او را مبتلاى به فلج كرد. قطرب گفته: اين تعبير نظير تعبير عرب است كه مى‏گويد:" ضرب الامير على يد فلان" و منظور از اين تعبير اين است كه امير دست فلانى را از فلان كار كوتاه نمود. اسود بن يعفر كه مردى نابينا بود گفته است:


  • و من الحوادث لا ابا لك اننى ضربت على الارض بالاسداد

  • ضربت على الارض بالاسداد ضربت على الارض بالاسداد

يعنى: از حوادث بى‏پدر! از حوادث روزگار اينكه من بر زمين زدم (يعنى جايى نمى‏روم).

آن گاه قطرب اضافه كرده كه اين از تعابير فصيح قرآنى است كه به طور زيرنويسى نمى‏شود ترجمه‏اش كرد. اين بود كلام صاحب مجمع البيان «2».

اين معنايى كه وى براى جمله مورد بحث كرده از معناى زمخشرى بليغ‏تر است.

البته معناى سومى هم مى‏توان كرد، هر چند مفسرين آن را نگفته‏اند و آن اين است كه مقصود از زدن بر گوش اشاره به آن رفتارى باشد كه زنان هنگام خواباندن بچه‏هاى خود انجام مى‏دهند، و آن اين است كه يا با كف دست و يا با سر انگشت به گوش بچه آرام مى‏زنند تا حواسش از همه جا جمع شده در يك جا متمركز شود، و به اين وسيله خوابش ببرد، پس جمله مذكور كنايه از اين است كه خداى تعالى با شفقت و مدارا آنان را به خواب برد

(1) تفسير كشاف، ج 2، ص 705.

(2) مجمع البيان، ج 6، ص 451.