ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 351
نمايش فراداده

خدا نفى كردند.

و اين با مضمون رواياتى كه مى‏گويد اصحاب كهف ايمان خود را پنهان مى‏داشتند و با تقيه رفتار مى‏كردند منافاتى ندارد، زيرا ممكن است عمرى اين چنين بسر برده و سپس به طور ناگهانى تقيه را شكسته ايمان به توحيد را اعلام نموده از مردم خود كناره‏گيرى نمودند، و ديگر مجالى برايشان نمانده كه تظاهر به ايمان بكنند، زيرا اگر چنين مجالى بود قطعا كشته مى‏شدند.

و چه بسا احتمال داده‏اند، كه مراد از قيام اصحاب كهف قيامشان براى يارى حق بوده، و اينكه گفته‏اند" رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" گفتارى بوده كه در دل زمزمه مى‏كرده‏اند. و جمله" وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ" گفتار ايشان در هنگام خروجشان از شهر بوده. و يا ممكن است مقصود از قيامشان قيام براى خدا باشد، و همه اقوالى كه از ايشان نقل شده گفتگوهايى بوده ميان خودشان كه بعد از بيرون شدن از شهر و دور شدن از مردم به ميان آورده‏اند. و بنا بر دو وجهى كه ذكر شد منظور از ربط بر قلوب ايشان، اين است كه ايشان از عاقبت بيرون شدن از ميان مردم و فرار از شهر و دورى از مردم نهراسيده‏اند.

و ليكن از دو وجه مذكور وجه اولى روشن‏تر است.

" وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ ...".

كلمه" اعتزال" و همچنين" تعزل" به معناى دورى از چيزى است، و كلمه" نشر" به معناى گستردن است و" مرفق"- به كسره ميم و فتحه فاء، و همچنين بالعكس، و نيز به فتحه هر دو حرف- به معناى رفتار به نرمى و معامله به لطف است.

اين آيه فراز دوم از محاوره آنان را بعد از بيرون شدن از ميان مردم و اعتزالشان از آنان و از خدايان آنان حكايت مى‏كند، كه بعضى از ايشان پيشنهاد كرده كه داخل غار شوند و خود را از دشمنان دين پنهان كنند. و اينكه اين پيشنهاد خود الهامى الهى بوده كه به دل ايشان انداخته كه اگر چنين كنند خدا به لطف و رحمت خود با آنان معامله مى‏كند، و راهى كه منتهى به نجاتشان از زورگوئيهاى قوم و ستمهاى ايشان باشد پيش پايشان مى‏گذارد. و ما اين معنا را از جمله" فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ ..." استفاده كرديم، چون اصحاب كهف در اين جمله به طور جزم گفتند:" پروردگارتان از رحمتش براى شما مى‏گستراند"، و نگفتند" اميد است پروردگارتان چنين كند" و نيز نگفتند" شايد پروردگارتان چنين كند" و اين دو مژده، يعنى نشر رحمت و تهيه مرفق، كه بدان ملهم شدند همان دو خواهشى بود كه بعد از دخول در كهف از درگاه خداى خود نموده- و به حكايت قرآن‏