آن را رد نكرده مانند كلامى كه از ابراهيم حكايت كرده كه گفت:" وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً" «1» و كلامى كه از شعيب نقل كرده كه گفت:" وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَعُودَ فِيها إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ" «2» و نيز مانند آيه" ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ" «3» كه كلام خود خداى تعالى است، و همچنين آيات ديگر. پس آيه مورد گفتگوى ما نيز بايد بر معنايى حمل شود كه با اين مطلب موافق در آيد.
يكى «4» ديگر از وجوهى كه در معناى استثناء مورد بحث گفتهاند اين است كه استثناى مزبور از اعم اوقات است، چيزى كه هست مفعول كلمه" يشاء" عبارت از قول است، و معناى آيه اين است كه: هيچ وقت اين حرف را نزنيد مگر آنكه خدا بخواهد كه شما بزنيد. و مراد از خواستن خدا اذن او است، يعنى حرفى نزنيد كه خدا اذن خود را در آن اعلام نكرده باشد.
اشكال اين وجه اين است كه وقتى درست است كه چيزى در آن تقدير بگيريم، و تقدير گرفتن دليل مىخواهد و در الفاظ آيه چيزى كه دلالت كند بر تقدير اعلام وجود ندارد، و اگر هم تقدير نگيريم تكليف در آيه تكليف به مجهول خواهد بود.
وجه ديگر «5» اين است كه استثناء مزبور براى ابدى كردن مطلب است، نظير استثنايى كه در آيه" خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ" «6» و بنا بر اين معناى آيه مورد بحث اين مىشود كه: ابدا چنين حرفى مزن.
ليكن اين وجه با آيات بسيارى كه قبلا نقل كرديم كه افعال گذشته و آينده انبياء و ساير مردم را به خود ايشان نسبت داده منافات دارد، بلكه در آن آيات پيغمبر خود را دستور مىدهد كه اعمال خود را به خودش نسبت دهد مثل اينكه فرموده:" فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ" «7» و مانند آيه" قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً" «8».
(1) من از آنچه به خدا شرك مىورزيد نمىترسم مگر آنكه خداى من چيزى بخواهد. سوره انعام آيه 80. (2) ما را نمىرسد كه دو باره بدان برگرديم مگر آنكه خدا بخواهد. سوره اعراف، آيه 89. (3) هرگز نمىتوانند ايمان بياورند مگر آنكه خدا بخواهد. سوره انعام، آيه 111. (4 و 5) روح المعانى، ج 15، ص 248. (6) جاودانه در آن هستند ما دام كه آسمانها و زمين برقرارند مگر آنكه پروردگار تو عطائى غير مقطوع بخواهد. سوره هود، آيه 108. (7) سوره يونس، آيه 41. (8) بگو بزودى ذكرى از آن را برايتان مىخوانم. سوره كهف، آيه 83.