ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 386
نمايش فراداده

مساله شرك در ولايت آن را آورد. استفاده شود كه جمله اولى ولايت غير خدا را انكار مى‏كند، چه ولايت مستقل آنها را و چه شركت در ولايت خداى را، و جمله دومى شركت غير خدا را در حكم، و همچنين قضاء در حكم را نفى مى‏كند، يعنى ولايت همه انسانها را منحصر در خدا مى‏داند، ولى اين ولايت را به ديگران هم تفويض مى‏كند، يعنى سرپرستى مردم را به ديگران نيز واگذار مى‏كند تا در ميان آنان طبق دستور حكم نمايند، آن چنان كه واليان امر حكام و عمالى در نواحى مملكت نصب مى‏كنند تا كار خود والى را در آنجا انجام دهند، و حتى امورى را كه خود والى از آن اطلاع ندارد فيصله دهند.

و برگشت معنا به اين مى‏شود كه: چگونه خدا داناتر به لبث آنان نباشد، با اينكه او به تنهايى ولى ايشان است، و مباشر حكم جارى در ايشان و احكام جاريه بر ايشان است.

ضمير در" لهم" به اصحاب كهف و يا به جميع آنچه در آسمانها و زمين است (كه از جمله قبلى به خاطر تغليب جانب عقلداران بر ديگران استفاده مى‏شد) برمى‏گردد و يا به عقلداران در آسمانها و زمين برمى‏گردد، و اين وجه از نظر اعتبار مترتب با وجوه قبلى است، يعنى از همه بهتر و معتبرتر وجه اولى سپس دومى و در آخر سومى است.

و بنا بر اين آيه شريفه متضمن حجت است بر اينكه خدا داناتر به مدت لبث ايشان است، يكى حجت عمومى است نسبت به علم خدا به اصحاب كهف و غير ايشان كه جمله" لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ" متعرض آن مى‏باشد، و يكى ديگر حجتى است خاص كه علم خداى را به خصوص سرگذشت اصحاب كهف اثبات مى‏نمايد، كه آيه" ما لَهُمْ ..." متضمن آن است و مى‏فهماند وقتى خداى تعالى ولى ايشان و مباشر در قضاى جارى بر ايشان است آن وقت چگونه ممكن است از ديگران عالم‏تر به حال ايشان نباشد؟ و چون هر دو جمله جنبه عليت را مى‏رساند لذا هر دو را مفعول و بدون حرف عطف آورد.

بحث روايتى :روايتى در شرح داستان اصحاب كهف‏

در تفسير قمى در ذيل آيه" أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ" از امام (ع) روايت آورده كه فرمود: ما به تو آيت‏ها و معجزه‏هايى داديم كه از داستان اصحاب كهف مهم‏تر بود، آيا از اين داستان تعجب مى‏كنى كه جوانانى بودند در قرون فترت كه فاصله نبوت عيسى بن مريم و محمد (ص) بود، زندگى مى‏كرده‏اند. و اما" رقيم" عبارت از دو لوح مسى بوده كه داستان اصحاب كهف را روى آن حك نموده‏اند كه دقيانوس، پادشاه‏