ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 404
نمايش فراداده

محاوره و گفتگوى ايشان را نقل مى‏كند، و در آن به معنا و علت قيام آنان اشاره مى‏نمايد و آن را توحيد و ثبات بر كلمه حق معرفى مى‏كند، سپس اعتزال از مردم و دنبال آن وارد شدن به غار را مى‏آورد كه چگونه در آنجا به خواب رفتند در حالى كه سگشان هم همراهشان بود، و روزگارى بس طولانى در خواب بودند.

آن گاه بيدار شدن و گفتگوى بار دوم آنان را در خصوص اينكه چقدر خوابيده‏اند بيان نموده، و در آخر نتيجه‏اى را كه خدا از اين پيش آورد خواسته است بيان مى‏كند. و سپس اين جهت را خاطر نشان مى‏سازد كه از چه راهى مردم به وضع آنان خبردار شدند، و چه شد كه دو باره بعد از حصول غرض الهى به خواب رفتند. و اما ساختن مسجد بر بالاى غار ايشان جمله‏اى است، كه كلام بدانجا كشيده شده، و گرنه غرض الهى در آن منظور نبوده.

و اما اينكه اسامى آنان چه بوده و پسران چه كسى و از چه فاميلى بوده‏اند. و چگونه تربيت و نشو و نما يافته بودند، چه مشاغلى براى خود اختيار كرده بودند، در جامعه چه موقعيتى داشتند، در چه روزى قيام نموده و از مردم اعتزال جستند. و اسم آن پادشاهى كه ايشان از ترس او فرار كردند چه بوده، و نيز اسم آن شهر چه بوده، و مردم آن شهر از چه قومى بوده‏اند؟ و اسم آن سگ كه همراهى ايشان را اختيار كرد چه بوده، و اينكه آيا سگ شكارى بوده يا سگ گله، و چه رنگى؟ متعرض نشده است، در حالى كه روايات با كمال خرده‏بينى متعرض آنها و نيز ساير امورى كه در غرض خداى تعالى كه همان هدايت است هيچ مدخليتى ندارد شده، چرا كه اينگونه خرده‏ريزها در غرض تاريخ دخالت دارد و به درد دقت‏هاى تاريخى مى‏خورد.

مطلب ديگر اينكه مفسرين گذشته وقتى شروع در بحث از آيات قصص مى‏كرده‏اند، در صدد برمى‏آمده‏اند كه وجه اتصال آيات داستان را بيان نموده و براى اينكه داستانى تمام عيار و مطابق سليقه خود از آب در آورند از دو رو بر آيات نكات متروكى را استفاده نمايند، و همين جهت باعث اختلاف تفسيرها شده، چون نظريه و طرز استفاده آنان از دور و بر آيات مختلف بوده است، و در نتيجه اين اختلاف كار به اينجا كه مى‏بينيم كشيده شده است.

2- داستان اصحاب كهف از نظر قرآن

آنچه از قرآن كريم در خصوص اين داستان استفاده مى‏شود اين است كه پيامبر گرامى خود را مخاطب مى‏سازد كه" با مردم در باره اين داستان مجادله مكن مگر مجادله‏اى ظاهرى و يا روشن" و از احدى از ايشان حقيقت مطلب را مپرس. اصحاب كهف و رقيم‏