استكبار و عشق به شهوات نفس به اعراض از حق ادامه دادن همان خشنودى از باطل خويش بودن و آن را نيكو پنداشتن است.
" أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ".
اين جمله تعريف دومى براى" بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا" و تفسيرى بعد از تفسير آن است. و منظور از" آيات"- به طورى كه اطلاق كلمه اقتضاء مىكند- آيات آفاقى و انفسى خداى تعالى و معجزاتى است كه انبياء براى تاييد رسالت خود مىآورند. پس كفر به آيات، انكار نبوت است. علاوه بر اينكه خود پيغمبر از آيات است. و مراد از كفر به لقاء خدا، كفر به معاد و بازگشت به سوى او است.
پس برگشت تعريف" بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا" به اين است كه آنان منكر نبوت و معادند، و اين از خواص بتپرستان است.
" فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً".
وجه اينكه چرا اعمالشان حبط (بى اجر) مىگردد اين است كه آنها هيچ عملى را براى رضاى خدا انجام نمىدهند، و ثواب دار آخرت را نمىجويند و سعادت حيات آخرت را نمىطلبند و محركشان در هيچ عملى ياد روز قيامت و حساب نيست. ما، در مباحث اعمال در جلد دوم اين كتاب راجع به حبط بحثى ايراد كرديم.
و اينكه فرمود:" فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً" تفريعى است بر حبط اعمال، زيرا سنجش و وزن در روز قيامت به سنگينى حسنات است، به دليل اينكه مىفرمايد:" وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ" «1».
و نيز به دليل اينكه با حبط عمل ديگر سنگينى باقى نمىماند و در نتيجه ديگر وزنى معنا ندارد.
" ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً".
كلمه" ذلك" اشاره به همان وصفى است كه از اوصاف آنان ذكر كرد، و اين اشاره خبر است براى مبتدايى كه حذف شده و تقدير كلام اين است:" الامر ذلك" يعنى حال و وضع ايشان بدينسان است كه ما گفتيم. و اين خود تاكيدى است براى مطلب و جمله" جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ" كلامى است نو و تازه كه از عاقبت امر ايشان خبر مىدهد. و جمله
(1) سنگ سنجش امروز حق است پس هر كس ميزان اعمالش سنگين شد آنان رستگارند و كسانى كه ميزان اعمالشان سبك گشت آنها كسانى خواهند بود كه زيان كردند. سوره اعراف، آيه 8 و 9.