و نيز راههايى است كه اعمال ما در صعودش به سوى خداى سبحان، و ملائكه در هبوطشان و عروجشان طى مىكنند، هم چنان كه درباره عمل فرموده:" إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ" «1» و درباره ملائكه فرموده:" وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ" «2».
با اين بيان روشن شد كه چطور ذيل آيه، يعنى جمله" وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ" مربوط و متصل به صدر آن است، چون معنا چنين شد كه: شما از ما منقطع و بى ارتباط با ما نيستيد و از تحت مراقبت ما بيرون نمىباشيد، بلكه اين راههاى هفتگانه ميان ما و شما نصب شده تا فرستادگان ملكى ما دائما در نزول و صعود باشند، و امر ما را به سوى شما و اعمال شما را به سوى ما بياورند.
از مطالب گذشته روشن مىگردد اينكه بعضى «3» از مفسرين در تفسير آيه گفتهاند:
" طرائق به معناى طبقات روى هم چيده آسمان است، و از باب" طرق نعل" است، كه به معناى طاقههاى روى هم چيده كفش است" و بعضى «4» ديگر كه گفتهاند:" طرائق به معناى گسترده شده و از باب" طرق آهن" است چون طرق آهن اين است كه آهنى را با پتك بكوبند تا گسترده شود"، صحيح نيست، صرف نظر از اينكه بنا بر اين دو معنا، صدر و ذيل آيه به هم مربوط نمىشود.
" وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ".
منظور از" سماء" طرف بلندى است، زيرا عرب به هر چيزى كه بالاى سر آدمى قرار داشته باشد و سايه بر سر آدمى بيندازد" سماء" مىگويد. و مراد از" آب نازل از سماء" آب باران است. و در اينكه فرمود" بقدر"، اشاره است به اينكه آنچه آب باران مىبارد، بر مقتضاى تدبير تام الهى است كه هر چيزى را اندازهگيرى مىكند، حتى يك قطره كم و بيش از آنچه تدبير اقتضا مىكند نمىبارد. و نيز در آن اشاره است به آيه" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ" «5».
(1) كلمه طيب به سوى او بالا مىرود و عمل صالح را بالا مىبرد. سوره فاطر، آيه 10. (2) نازل نمىشويم مگر به امر پروردگارت. سوره مريم، آيه 64. (3) تفسير فخر رازى، ج 23، ص 87. (4) روح المعانى، ج 18، ص 18 به نقل از ابن عطية. (5) هيچ چيز نيست مگر آنكه نزد ما خزينههايى از آن هست و ما نازلش نمىكنيم مگر به اندازه معلوم. سوره حجر، آيه 21.