وارونه، يعنى دستها پايين و پاها بالا. ولى اگر اين مراد بود جا داشت بفرمايد بر سرهايشان محشور مىشوند، هم چنان كه قرآن كريم در جاى ديگر درباره احوال بعد از اين گونه محشور شدن، مىفرمايد:" يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ" «1».
بعضى «2» ديگر گفتهاند: مراد شدت ذلت و خوارى است كه از باب مجاز اين طور تعبير آورده. ولى اين حرف باطل است چون حمل بر مجاز وقتى صحيح است كه نشود كلام را بر حقيقت حمل كرد.
بعضى «3» ديگر گفتهاند: اين تعبير اصطلاحى است از عرب كه وقتى مىخواهند بگويند فلانى بدون هدف به راه افتاد مىگويند" فلان مر على وجهه". ولى اين حرف هم صحيح نيست براى اينكه برگشتش به اين است كه اينها نمىدانند به سوى چه مكانى محشور مىشوند و اين با تصريح آيه به اينكه حشرشان به جهنم است مناسبت ندارد.
بعضى «4» ديگر گفتهاند: اين تعبير از باب كنايه و يا استعاره تمثيليه (مثل زدن) است و مراد اين است كه اينان محشور مىشوند در حالى كه دلهايشان علاقهمند به دنياى پست و زخارف آن، و صورتهايشان متوجه آن است. بعضى «5» ديگر به اين تفسير ايراد گرفتهاند كه:
شدت حشر كجا مهلت مىدهد كه كسى دلبستگى به دنيا داشته باشد و شايد مراد از اين تفسير اين باشد كه آثار آن دلبستگى در آنجا ظاهر مىشود.
ولى، حل اشكال اين طور صحيح است كه بگوئيم: مقتضاى آيات تجسم اعمال اين است كه همين دلبستگى به دنيا به صورت عذاب برايشان مجسم مىشود و به غير آن شغل و همى ندارند.
" وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً" در اين آيه در قبال تكذيب كفار قريش به رسول خدا (ص) و كتابش، به نبوت و رسالت موسى و كتابش و اينكه هارون را در كار او شريك كرد استشهاد شده تا زمينه را براى بيان عذاب آل فرعون و هلاكت آنان باز نمايد، و معناى آيه روشن است.
" فَقُلْنَا اذْهَبا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَدَمَّرْناهُمْ تَدْمِيراً" در مجمع البيان گفته: كلمه" تدمير" به معناى هلاك كردن به خاطر امر عجيبى است و از اين قبيل است" تنكيل"، مثلا گفته مىشود: فلانى بر فلانى تدمير كرد، يعنى
(1) روزى كه بر صورتهايشان در آتش كشيده مىشوند. سوره قمر، آيه 48. (2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 19، ص 17.