شده باشد و از كف خانه بلندتر باشد. و در آيه شريفه، كنايه است از درجه عالىتر بهشت، و مراد از" صبر"، صبر بر طاعت خدا و بر ترك معصيت او است و اين دو قسم صبر همان است كه در آيات سابق نيز ذكر شده بود و ليكن اين دو صبر عادتا جداى از صبر قسم سوم، يعنى صبر در هنگام شدائد و مصائب نيست و قهرا كسى كه بر طاعت خدا و بر ترك معصيت او صبر مىكند ممكن نيست در هنگام شدائد صبر نكند.
و معناى آيه اين است: اين نامبردگان كه به اوصاف قبل وصف شدند درجه رفيع و قسمت بالاى بهشت را پاداش گرفته و فرشتگان، ايشان را با تحيت و سلام ديدار مىكنند، تحيت به معناى هر پيشكشى است كه آدمى را خوشحال سازد. و مراد از" سلام" هر چيزى است كه در آن ترس و پرهيز نباشد، و اگر اين دو كلمه، يعنى تحيت و سلام را نكره آورد به منظور بزرگداشت آن دو بوده، بقيه الفاظ آيه روشن است.
" قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً" در مفردات گفته: وقتى گفته مىشود:" ما عبات به" معنايش اين است كه: من به فلان چيز اعتنايى نكردم و باكم نشد، و اصل اين كلمه از ماده" عبا" گرفته شده كه به معناى ثقل است گويا فرموده: اينان نزد پروردگار من وزن و قدرى ندارند و در آيه" قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي" نيز بدين معنا است. بعضى ديگر گفتهاند: از باب" عبات الطيب- بوى خوش باقى ماند" است، گويا گفته شده اگر دعاى شما نباشد خدا باقيتان نمىگذارد «1».
بعضى «2» از مفسرين گفتهاند: جمله" دعاؤكم" از باب اضافه مصدر به مفعول خودش است و فاعل آن ضميرى است كه به كلمه" ربى" بر مىگردد و معنايش اين است كه: اگر دعوت پروردگارم شما را نبوده باشد، بنا بر اين تفسير، جمله" فقد كذبتم" از باب تفريع سبب بر مسبب- يعنى انكشاف سبب به وسيله مسبب- است و معنايش اين است كه: بايد از همين تكذيب خود پى ببريد كه ديگر خدا شما را به سوى خود نمىخواند و در نتيجه اعتنايى به شما ندارد و جمله" فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً" معنايش اين است كه به زودى اين تكذيب شما، طوق لعنتى به گردنتان خواهد شد كه به هيچ وجه از شما جدا نشود تا با شقاوتى لازم و عذابى دائم كيفر شويد.
و معناى آيه چنين مىشود كه: اى رسول من! به ايشان بگو نزد پروردگار من قدر و
(1) مفردات راغب، ماده" عبا". (2) مجمع البيان، ج 7، ص 182.