ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 15 -صفحه : 583/ 399
نمايش فراداده

نيز آيه" وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ" «1» كه مربوط به يافتن راه سداد و هدايت به سوى صلاح در مقام عمل است و اگر در آيه مورد بحث حكم را نكره آورد، براى اين بود كه به عظمت و اهميت آن اشاره كرده باشد.

" وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ"- كلمه" صلاح"- به طورى «2» كه راغب گفته- در مقابل فساد است و" فساد" عبارت است از تغيير دادن هر چيزى از آنچه طبع اصلى آن اقتضاء دارد، در نتيجه" صلاح" به معناى باقى ماندن و يا بودن هر چيزى است به مقتضاى طبع اصليش، تا آنچه خير و فايده در خور آن است بر آن مترتب گردد، بدون اينكه به خاطر فسادش چيزى از آثار نيك آن تباه گردد.

و چون كلمه" صالحين" در آيه مورد بحث مقيد به صالحين در عمل و يا (اخلاق و يا) امثال آن نشده، قهرا مراد از آن تنها صالحين در ذات خواهد بود، هر چند كه صلاح در ذات از صلاح در عمل منفك نمى‏شود، هم چنان كه خداى تعالى فرمود:" وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ" «3».

پس صلاح ذات به اين است كه استعدادش براى قبول رحمت الهى و ظرفيتش براى افاضه هر خير و سعادت تمام باشد، كه يكى از شؤون اين تماميت همين است كه داراى اين صلاح باشد، و اعتقاد باطل يا عمل باطلى هم كه مايه فساد آن است نداشته باشد، از اينجا روشن مى‏گردد كه صلاح ذاتى از لوازم موهبت حكم است- البته حكم به آن معنايى كه گذشت-، هر چند كه حكم از نظر مورد اخص از صلاح است و اخص بودن آن روشن است.

پس همين كه آن جناب از پروردگار متعالش درخواست كرد كه به صالحينش ملحق سازد، خود از لوازم درخواست موهبت حكم و از فروعى است كه بر حكم مترتب مى‏شود، در نتيجه معناى كلام آن جناب اين است كه: پروردگارا نخست موهبت حكم به من ارزانى بدار و سپس اثر آن را كه صلاح ذاتى است در من تكميل كن.

و ما در ذيل آيه" وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ" «4»، در جلد اول اين كتاب بيانى گذرانديم كه با اين مقام ارتباط دارد.

(1) و عمل به نيكيها و اقامه نماز و دادن زكات را به ايشان وحى كرديم، و ايشان ما را عبادت مى‏كردند. سوره انبياء، آيه 73.

(2) مفردات راغب، ماده" صلح".

(3) روييدنيهاى سرزمين پاك به اذن پروردگارش بيرون مى‏آيد. سوره اعراف، آيه 58.

(4) سوره بقره، آيه 130.