براى پيغمبرى خود از شما مزدى نمىخواهم كه مزد من جز به عهده پروردگار جهانيان نيست (109).
از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد (110).
گفتند: چگونه به تو ايمان بياوريم در حالى كه فرومايگان پيرويت كردهاند (111).
گفت: من چه دانم كه چه مىكردهاند (112).
كه اگر فهم داريد حسابشان جز به عهده پروردگار من نيست (113).
و من اين مؤمنان را دور نخواهم كرد (114).
كه من جز بيمرسانى آشكار نيستم (115).
گفتند اى نوح اگر بس نكنى سنگسار مىشوى (116).
گفت: پروردگارا قوم من دروغگويم مىشمارند (117).
بين من و آنها حكم كن و مرا با مؤمنانى كه همراه منند نجات بخش (118).
پس او و همراهانش را در كشتى پر (از جمعيت و حيوانات) نجات داديم (119).
سپس باقى ماندگان را غرق كرديم (120).
كه در اين عبرتى است و بيشترشان ايمان آور نبودند (121).
و پروردگارت نيرومند و فرزانه است (122).
اين آيات بعد از داستان موسى و ابراهيم كه دو نفر از پيامبران اولو العزم بودند، شروع مىكند به داستان نوح كه اولين پيامبر اولو العزم و از بزرگان انبياء است و اجمال آنچه بين آن جناب و قومش گذشته، نقل مىكند كه در آخر به نجات نوح و همراهانش و غرق اكثر مردم انجاميده است.
" كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ".
در مفردات گفته: كلمه" قوم" در اصل به معناى جماعتى از مردان است، نه زنان و به همين جهت فرموده:" لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ" و شاعر نيز گفته" ا قوم آل حصن ام نساء- آيا آل حصن قومند و يا زنانند" و ليكن در قرآن كريم هر جا آمده اعم از زن و مرد را شامل است «1».
(1) مفردات راغب، ماده" قوم".