درخواستش خود ايشان را هم مىگيرد و لذا درخواست نجات مىكند.
بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: فتح، به معناى حكم و قضاء است كه از فتاحت به معناى حكومت گرفته شده.
" فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ" يعنى او و همراهانش را در سفينهاى مشحون يعنى مملو از ايشان و از هر جنبدهاى يك جفت نجات داديم، كه داستان آن در سوره هود آمده است.
" ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ" يعنى بعد از نجات دادن ايشان بقيه قوم او را غرق كرديم.
" إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً ... الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ" درباره اين دو آيه قبلا بحث شد.
در كتاب كمال الدين «2» و نيز در روضه كافى «3» با ذكر سند از ابو حمزه، از امام باقر (ع) روايت آورده كه در ضمن حديثى فرمود: نوح هزار سال مگر پنجاه سال در بين مردم بود، در حالى كه احدى غير او در كار نبوت با وى شركت نداشت و ليكن آن جناب بر مردمى رو آورد كه به طور كلى مساله نبوت را منكر بودند و انبياى قبل از نوح تا زمان آدم را نيز قبول نداشتند، و به همين مطلب اشاره دارد اين قول خداى متعال:" وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ".
يعنى بين نوح و آدم (ع) ده پدر فاصله بود، كه همه از پيامبران بودند.
و در تفسير قمى در ذيل جمله:" وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ" در معناى ارذل فرمودهاند يعنى فقراء «4».
و نيز در همان كتاب و در روايت ابى الجارود، از امام باقر (ع) آمده كه در ذيل جمله" الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ" فرمودند: يعنى مجهز، كه همه كارهايش تمام شده بود، و ديگر هيچ كارى نداشت، جز اينكه روى آب بيفتد «5».
(1) روح المعانى، ج 19، ص 109. (2) كمال الدين، ج 1، ص 213، ح 2. (3) كافى، ج 8، ص 113- 115، ح 92. (4) تفسير قمى، ج 2، ص 123. (5) تفسير قمى، ج 2، ص 125.