نوح (عليه السلام) از خداوند مى‏خواهد بين او و قومش قضاى خود را براند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ" مقصود از اينكه قوم نوح گفتند:" اگر اى نوح منتهى نشوى" اين است كه اگر دعوتت را ترك نكنى مرجوم خواهى شد. و مرجوم از رجم است كه به معناى سنگسار كردن كسى است، بعضى «1» ديگر گفته‏اند:" به معناى ناسزا است". ولى بعيد است و اين سخن را در اواخر دعوت نوح گفتند و او را تهديدى قطعى كردند، چون كلام خود را به چند وجه تاكيد نمودند، (يكى لام در لئن، دوم لام در لتكونن، و سوم نون تاكيدى كه در آخر لتكونن است).

نوح (عليه السلام) از خداوند مى‏خواهد بين او و قومش قضاى خود را براند

" قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ..."

اين جمله آغاز كلام نوح (ع) است و جمله" رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ" جلوتر ذكر شده تا مقدمه باشد براى مطالب بعد و اين معنا را برساند كه ديگر كار از كار گذشته و تكذيب به طور مطلق از آنان تحقق يافته، به طورى كه ديگر هيچ اميدى به تصديق و ايمان در آنان نمانده، هم چنان كه در آيه" رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً" «2» به اين نكته تصريح شده است.

و جمله" فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً" كنايه است از راندن قضاء ميان آن جناب و قومش، هم چنان كه درباره اين قضاء به طور كلى فرموده:" وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ" «3».

و اصل اين استعمال از باب استعاره به كنايه است، گويا نوح و پيروانش و كفار از قومش، در يك جا جمع شده و بهم در آميخته‏اند، به طورى كه از يكديگر تشخيص داده نمى‏شوند ناگزير از پروردگار خود درخواست كرده كه فتح و قضاى وسيعى در ميان آنان ايجاد كند، تا يك طايفه از طايفه ديگر دور شود، و اين كنايه است از نزول عذاب كه قهرا جز كفار و فاسقين را نمى‏گيرد و وقتى گرفت، پيروان او متمايز مى‏شوند، چون ديگر كافر و فاسقى باقى نمى‏ماند. دليل بر اين استعاره جمله" وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ" است كه خودش و مؤمنين را در آميخته و در هم با كفار فرض كرده، كه اگر نجات خدايى نباشد عذاب مورد

(1) روح المعانى، ج 19، ص 108.

(2) پروردگارا! بر روى زمين احدى از كفار را باقى مگذار، چون اگر بگذارى بندگانت را گمراه مى‏كنند و جز فاجر و كافر نمى‏زايند. سوره نوح، آيه 26 و 27.

(3) براى هر امتى رسولى است، همين كه رسولشان آمد، در ميان آنان به عدالت قضاء رانده مى‏شود، بدون اينكه ستم شوند. سوره يونس، آيه 47.

/ 583