موسى (عليه السلام) پيشنهاد اظهار معجزه مىكند و معجزه عصا و يد بيضاء را نشان مىدهد و فرعون او را متهم به توطئه مىكند
" قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ" گوينده اين جمله موسى (ع) است و مراد از" شىء مبين" چيزى است كه ادعاى او را روشن كند و آن عبارت است از آيت رسالت، كه بر صحت ادعاى رسالتش دلالت كند، نه صحت معارف الهى كه رسالتش براى آن است، از قبيل توحيد و معاد و متعلقات آن، براى اينكه بيانگر آن معارف، حجت و برهان است و سيره انبياء در دعوتشان بر همين روش جريان داشته، كه در جلد اول اين كتاب گفتارى پيرامون آن گذشت.و معناى جمله مورد بحث اين است كه موسى گفت: مرا از زندانيان مىكنى هر چند كه من چيزى ارائه دهم كه راستگويى و صدق ادعاى رسالتم را روشن سازد؟" قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ" گوينده اين سخن فرعون است و سخن خود را متفرع بر سؤال موسى كرد، كه از سؤالش برمىآمد نزد او چيزى است كه روشنگر ادعاى او است و به همين جهت فرعون دستور خود را مقيد كرد به جمله" اگر راست مىگويى" و حاصلش اين است كه پس حالا كه ادعا مىكنى چيزى بيانگر صدق ادعاى تو است، آن را بياور اگر راست مىگويى." فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ" اين دو آيت، دو معجزه است كه خداى تعالى در شب طور به موسى داد و كلمه" ثعبان" به معناى مار بسيار بزرگ است و اينكه فرمود:" ثُعْبانٌ مُبِينٌ" منظور اين است كه در مار بودنش احدى شك نمىكرد و مراد از" كندن دست" برون آوردن دست از گريبان است، بعد از فرو كردن دست در آن هم چنان كه در سوره نمل، آيه 12 و در سوره قصص، آيه 32 به آن تصريح كرده است." قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ" گوينده اين سخن نيز فرعون است، كه خودش دستور داد بياور آنچه را كه مىگويى بيانگر صدق ادعاى تو است، چيزى كه هست او به اين اميد گفت بياور، كه موسى (ع) چيزى بياورد كه براى او سوژه بهترى باشد، ولى وقتى آن دو معجزه را آورد و فرعون ديد هيچ چارهاى ندارد، ناچار متوسل به تهمت شد، و آن جناب را ساحرى دانا خواند.و لذا دنباله تهمتش اضافه كرد كه او مىخواهد با سحر خودش شما را از سرزمينتان