تقرير و تبيين احتجاجات متعددى كه در مقابل منكران رسالت پيامبر و به منظور رد عذرهاى متصور براى آنان در آيات شريفه آمده است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لا تُنْصَرُونَ" در اين جمله از سياق غيبت به سياق خطاب عدول نموده تا در توبيخ و سركوبى ايشان تشديد كرده باشد، و براى هميشه از نجات و هر آرزوى ديگر نوميدشان كند، چون اگر سياق را به خطاب عدول نمى‏داد، معنايش اين بود كه با واسطه از بيچارگى و نوميدى آنان خبر داده باشد و براى قطع اميد، خبر بى‏واسطه مؤثرتر از با واسطه است. و علاوه بر اين در سياق خطاب خود آن كسى كه اميد ياريش مى‏رود خبر از بى ياورى آنها مى‏دهد، و اين باز مؤثرتر است.

" قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ ... تَهْجُرُونَ" كلمه" نكوص" به معناى برگشتن به عقب است، و كلمه" سامر" از" سمر" به معناى گفتگو كردن در شب است. بعضى «1» گفته‏اند:" سامر" مانند" حاضر" هم بر فرد اطلاق مى‏شود و هم بر جمع البته در آيه مورد بحث" سمرا" به ضم سين و تشديد ميم هم قرائت شده كه در آن صورت، جمع سامر است، و اين قرائت بهتر است، و نيز" سمارا" به ضم سين و تشديد ميم قرائت شده و كلمه" هجر" به معناى هذيان است.

و اينكه مى‏بينيم آيه شريفه مورد بحث، به طور فصل آمده (يعنى واو عاطفه بر سر آن نيامده) بدين جهت است كه در مقام تعليل است و معناى آيه اين است كه شما از ناحيه ما يارى نمى‏شويد، براى اينكه آيات من بر شما قرائت شد و شما از آن روى‏گردان بوديد و به اعقاب خود برمى‏گشتيد، و از در استكبار عارتان مى‏شد كه به آن گوش دهيد و در باره آن شبها هذيان مى‏گفتيد. بعضى «2» از مفسرين گفته‏اند: ضمير" به" به بيت و يا به حرم بر مى‏گردد، ولى نظريه‏شان خوب نيست.

تقرير و تبيين احتجاجات متعددى كه در مقابل منكران رسالت پيامبر و به منظور رد عذرهاى متصور براى آنان در آيات شريفه آمده است‏

" أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ" در اين آيه شروع مى‏كند به قطع عذر ايشان، عذرى كه براى اعراض خود از قرآن مى‏آوردند، قرآنى كه براى هدايت ايشان نازل شد، و ايشان دعوت حقه را كه آورنده آن رسول خدا (ص) بود اجابت نكردند.

پس اينكه فرمود:" أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ" استفهامى است كه انكار را مى‏رساند، و الف و لام در" القول" الف و لام عهد است، و مراد از" قول" قرآن تلاوت شده بر آنان است.

و اين فقره از كلام متفرع بر ما قبل است كه مى‏فرمود:" ايشان در غفلتند و شاغلى دارند كه از آن بازشان مى‏دارد". و معناى كلام اين مى‏شود: آيا حق را نفهميدند و در حالى كه‏

(1 و 2) كشاف، ج 3، ص 194.

/ 583