معناى جمله" الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً" و اقوال مختلف مفسرين در اين باره‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه جمله" وَ كَفى‏ بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً" آن را افاده مى‏كرد و نيز متوقف بر سلطنت در حكم و تصرف نيز هست كه اين آيه متضمن آن است، چون در اين آيه داستان خلقت آسمانها و زمين و تسلط بر عرش را بيان مى‏كند.

معناى جمله" الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً" و اقوال مختلف مفسرين در اين باره‏

و ما درباره صدر آيه، در چند جا از سوره‏هاى گذشته بحث كرديم و ديگر در اين جا درباره آن بحث نمى‏كنيم. و اما جمله" الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً"، آنچه از سياق و نظم كلام بر مى‏آيد اين است كه كلمه" الرحمن" خبر باشد براى مبتدايى كه حذف شده، و تقدير كلام" هو الرحمن" مى‏باشد و جمله" فسئل" متفرع بر آن است، چون" فاء"، تفريع و نتيجه‏گيرى را مى‏رساند. و حرف" باء" در كلمه" به" براى متعدى كردن فعل لازم است. و اگر نفرمود:

" فسئله" و حرف باء را آورد، براى اين است كه معناى اعتناء را در سؤال بگنجاند و بفهماند كه با كمال عنايت از او بپرس، و كلمه" خبيرا" حال از ضمير است.

و معناى جمله اين است كه: او رحمان است، همان رحمانى كه مسلط بر اريكه ملك است و همان كسى كه خلق و امر عالم قائم به رحمت و افاضه او است، تمامى موجودات از ناحيه او آغاز نموده به سوى او بر مى‏گردند، پس حقيقت حال را از چنين كسى بپرس كه او خبير است.

پس اينكه فرمود:" فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً" كنايه است از اينكه اگر از او بپرسى او حقيقت امر را آن چنان برايت شرح مى‏دهد كه به هيچ وجه بطلان و ابطال در آن راه نداشته باشد، هم چنان كه در عرف نيز گفته مى‏شود: از من بپرس كه مو به مو جوابت دهم. يا مى‏گويند:

" على الخبير سقطت" يعنى تو در اين سؤال كه از من كردى به اهلش برخوردى.

مفسرين در معناى جمله" الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً" اقوالى ديگر دارند، از آن جمله، بعضى «1» گفته‏اند: كلمه رحمان در اينجا مرفوع است و به منظور مدح، از وصفيت قطع شده به همين جهت ديگر اعراب موصوف را ندارد. بعضى «2» ديگر گفته‏اند: مبتداء و جمله" فسئل به" خبر آن است. بعضى «3» ديگر گفته‏اند: خبر است و كلمه" الذى" كه در صدر آيه است مبتداى آن است. بعضى «4» ديگر گفته‏اند: بدل است از ضميرى كه در جمله" استوى" مستتر است.

(1) تفسير روح المعانى، ج 19، ص 38.

(2) روح المعانى، ج 19، ص 38 بنا به مذهب اخفش.

(3) تفسير لاهيجى، ج 3، ص 247.

(4) تفسير كشاف، ج 3، ص 289.

/ 583