موارد اشكال در اين روايت و روايات ديگرى كه از طرق عامه در اين باره نازل شده است
و در اين روايت كه با هم قريب المضمون مىباشند در جريان قصه از چند جهت اشكال است:جهت اول اينكه: از خلال اين روايات برمىآيد كه رسول خدا (ص) درباره عايشه سوء ظن پيدا كرده بود، مثلا يك جاى روايات آمده كه حال آن جناب نسبت به عايشه در ايام مرضش تغيير يافته بود، تا آيات تبرئه نازل شد، جاى ديگر آمده كه عايشه گفت: بحمد اللَّه نه به حمد تو، و در بعضى از روايات آمده كه رسول خدا (ص) به پدرش دستور داد برو و به عايشه بشارت بده، ابو بكر وقتى بشارت را داد گفت بحمد اللَّه نه به حمد صاحبت كه تو را فرستاده، و مقصودش رسول خدا (ص) بوده، و در جاى ديگر روايات آمده كه وقتى رسول خدا (ص) او را نصيحت مىكرد كه اگر واقعا اين كار را كردهاى توبه كن، زنى جلو در خانه نشسته بود، عايشه گفت از اين زن خجالت نمىكشى كه برود و شنيدههاى خود را بازگو كند؟ و معلوم است كه اين جور حرف زدن با رسول خدا (ص)،- كه منظور در همه آنها اهانت و اعتراض است-(1) الدر المنثور، ج 5، ص 25.(2) الدر المنثور، ج 5، ص 27 و 28.