برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركين با بيان اينكه آنان علمى به غيب و قيامت ندارند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و چون غرض در فصول مذكور ابطال الوهيت خدايان دروغى است، هم چنان كه ديديم بعد از هر فصلى مى‏فرمود:" أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ- آيا با خدا خدايى ديگر است؟"، لذا در جمله مورد بحث، رسول گرامى خود را دستور مى‏فرمايد از مشركين مطالبه برهان كند، كه به چه دليل خدايان شما خدايند؟ تا وقتى از آوردن برهان عاجز ماندند خود بفهمند كه در ادعاى خويش گزافگو و در عقيده‏شان خرافى هستند، چون اگر بخواهند به راستى درباره الوهيت، دليلى بياورند بايد آن دليل تدبير ناحيه‏اى از عالم باشد، در حالى كه ثابت شد كه تدبير تمامى خلايق از خدا به تنهايى است.

برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركين با بيان اينكه آنان علمى به غيب و قيامت ندارند

" قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ" در آيه قبلى- گفتيم- بعد از آنكه الوهيت آلهه مشركين را ابطال نمود و ثابت كرد كه خلقت و تدبير همه عالم از خداى تعالى به تنهايى است، به آن جناب دستور داد تا از مشركين بخواهد تا بر خدايى آلهه خود اقامه برهان كنند و اينك در اين آيه براى نوبت دوم دستورش مى‏دهد تا با برهان ديگرى بر بطلان الوهيت آنان با ايشان روبرو شود، و آن برهان اين است كه خدايان آنان علمى به غيب و به قيامت ندارند، و نمى‏دانند كه در چه زمانى مبعوث مى‏شوند، درست است كه هيچ كس از موجودات زمينى و آسمانى علمى بدان ندارد ولى شان معبود اين است كه امر پرستندگان خود را تدبير كند و يكى از امور خلق همانا مساله جزاء در روز بعث است، كه بايد آن را نيز تدبير كند و در نتيجه روز و تاريخ آن را بداند و حال آنكه آلهه ايشان چه ملائكه و چه جن و چه قديسين از بشر، هيچ يك از روز بعث اطلاعى ندارند، پس إله و معبود نيستند.

با اين بيان روشن مى‏شود كه جمله" لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ" برهان مستقلى است بر ابطال الوهيت آلهه مشركين، و اختصاص الوهيت به خداى تعالى به تنهايى و اينكه جمله" وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ"، از قبيل عطف روشن‏ترين فرد غيب است بر آن، چون گفتيم مهم‏ترين چيزى كه معبود بايد علم به آن داشته باشد و آن را تدبير كند مساله جزا در روز بعث است.

و نيز، اين معنا روشن گرديد كه دو ضمير جمع در" يشعرون" و" يبعثون" به" مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" بر مى‏گردد، چون بيان قبلى بدون اين جمله و تتمه، تمام نمى‏شود.

پس اينكه بعضى «1» گفته‏اند:" دو ضمير مذكور به مشركين بر مى‏گردد، هر چند كه‏

(1) روح المعانى، ج 20، ص 13.

/ 583