بحث روايتى :(رواياتى در باره مفاد و شان نزول پاره‏اى از آيات گذشته) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ..."

اين جمله بيان عموميت ملك است، و اينكه هر چيزى بدون استثناء مملوك خداى سبحان و قائم به او است پس به همين دليل با جميع خصوصيات وجودش معلوم براى او است پس او آنچه را كه وى بدان محتاج باشد مى‏داند، و مردم هم يكى از موجوداتند، كه خدا به حقيقت حالشان و آنچه بدان نيازمندند آگاه است. پس مى‏فهميم كه آنچه از شرايع دين هم كه براى آنان تشريع كرده امورى است كه در حياتشان بدان نيازمندند، هم چنان كه ارزاقى كه برايشان آفريده مورد حاجتشان بوده، و بدون آن بقاء و دوام نخواهند داشت.

پس اينكه فرمود:" قَدْ يَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ- او مى‏داند آنچه را كه شما بر آن هستيد، و حقيقت حال شما را آگاه است، و مى‏داند كه چه احتياجاتى داريد" به منزله نتيجه‏اى است كه بر حجت مذكور مترتب مى‏شود، و معنايش اين است كه مالكيت خدا بر شما و هر چيز ديگر مستلزم علم او به حال و احتياجات شما است، آرى، او به علت اينكه مالك شما است، مى‏داند كه چه قسم شريعت و احكامى مورد احتياج شما است، همان را برايتان تشريع نموده، و بر شما واجب مى‏كند.

و جمله" وَ يَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ" عطف است بر جمله" ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ" و معنايش اين است كه او هم در دنيا عالم به احوال شما است، و هم در روزى كه به سويش باز مى‏گرديد، يعنى روز قيامت كه در آن روز هر كسى را به حقيقت عملى كه كرده خبر مى‏دهد، و خدا به هر چيزى دانا است.

خداى تعالى در اين جمله ذيل، مردم را تحريك بر اطاعت و انقياد نسبت به احكام شرع خود، و عمل به آن فرموده، به اين بيان كه به زودى ايشان را به حقيقت اعمالشان خبر مى‏دهد، هم چنان كه در صدر آيه تحريك مى‏كرد به اينكه شرع را بپذيرند، چون خدا آن را تشريع كرده، كه عالم به حوايج مردم است، و اين شريعت حوايج آنان را بر مى‏آورد.

بحث روايتى :(رواياتى در باره مفاد و شان نزول پاره‏اى از آيات گذشته)

در الدر المنثور است كه سعيد بن منصور و ابن ابى شيبه و ابو داوود و ابن مردويه، و بيهقى، در" سنن" خود از ابن عباس روايت كرده‏اند كه در ذيل آيه" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ" گفته است: آيه اذن از جمله آياتى است كه بيشتر مردم به آن عمل نكردند، ولى من همواره به اين دخترم- كنيزى كوتاه قد بالاى سرش ايستاده بود- يادآورى مى‏كنم كه از من اجازه بگيرد، و سپس بر من وارد شود «1».

(1) الدر المنثور، ج 5، ص 56.

/ 583