افترائات و احتجاجاتى كه قوم نوح (عليه السلام) در مقام انكار رسالت آن حضرت و در پاسخ دعوت او اظهار داشتند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اينكه با فاء تفريع فرمود:" أَ فَلا تَتَّقُونَ" معنايش اين است كه وقتى براى شما ربى نباشد كه مدبر امور شما باشد، پس با اين حال باز هم از خدا نمى‏ترسيد و از عذاب او بيم نمى‏داريد؟ كه غير او را مى‏پرستيد؟.

افترائات و احتجاجاتى كه قوم نوح (عليه السلام) در مقام انكار رسالت آن حضرت و در پاسخ دعوت او اظهار داشتند

" فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ ... حَتَّى حِينٍ".

كلمه" ملأ" به معناى بزرگان و اشراف قوم است، و اگر آنان را در اين آيه به وصف" الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ" توصيف فرموده، اين توصيف براى توضيح است نه احتراز، براى اينكه اصلا از اشراف قوم نوح كسى به او ايمان نياورده بود، به دليل اينكه بنا به حكايت قرآن كريم به او گفتند:" وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ" «1».

سياق دلالت مى‏كند بر اينكه ملأ و بزرگان قوم نوح، مطالب اين دو آيه را در خطاب به عموم مردم مى‏گفته‏اند تا همه را از نوح روى‏گردان نموده عليه او تحريك، و بر آزار و اذيتش تشويق كنند، تا شايد به اين وسيله ساكنش سازند.

مطالبى كه اين دو آيه از گفته‏هاى آنان حكايت كرده اگر تجزيه و تحليل شود برگشت به چهار يا پنج اشكال مى‏كند كه يا جنبه افتراء دارد، يا مغالطه.

اول اينكه گفتند:" ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ" و حاصلش اين است كه نوح يك فرد بشر است مثل خود شما، اگر او در ادعاى وحى الهى خود راست مى‏گفت و راستى با عالم غيب اتصال داشت، شما هم بايد مثل او اتصال مى‏داشتيد، چون شما در بشريت و لوازم آن هيچ دست كمى از او نداريد و چون چنين اتصالى در شما نيست پس او در ادعاى خود كاذب است؟.

زيرا ممكن نيست كمالى در خور طاقت بشر باشد، ولى در ميان تمامى افراد بشر فقط بك نفر به آن كمال برسد و بدون هيچ شاهدى مدعى آن گردد، پس ديگر هيچ وجهى براى عمل او نمى‏ماند، مگر اينكه بخواهد بر شما برترى يافته و رياست كند. دليلش هم همين است كه به بانگ بلند مى‏گويد: همه بايد از من پيروى نموده و مرا اطاعت كنيد، كه در حقيقت حجتى كه آورده‏اند منحل به دو حجت مى‏شود.

دوم اينكه گفتند:" وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً" كه حاصلش اين است كه اگر خدا خواسته باشد ما را به دعوت غيبى خود بخواند، بايد يكى از ملائكة مقرب خود، و يكى از

(1) ما نمى‏بينيم كسى از تو پيروى كرده باشد مگر كسانى كه همه، آنها را اراذل و بى شخصيت مى‏دانند. سوره هود، آيه 27.

/ 583