بحث روايتى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيشترش مطالب عجيب و غريبى دارد كه حتى نظائر آن در اساطير و افسانه‏هاى خرافى كمتر ديده مى‏شود، مطالبى كه عقل سليم نمى‏تواند آن را بپذيرد و بلكه تاريخ قطعى هم آنها را تكذيب مى‏كند و بيشتر آنها مبالغه‏هايى است كه از امثال كعب و وهب نقل شده است.

و اين قصه‏پردازان مبالغه را به جايى رسانده‏اند كه گفته‏اند: سليمان پادشاه همه روى زمين شد و هفتصد سال سلطنت كرد و تمامى موجودات زنده روى زمين از انس و جن و وحشى و طير، لشكريانش بودند. و او در پاى تخت خود سيصد هزار كرسى نصب مى‏كرد، كه به هر كرسى يك پيغمبر مى‏نشست، بلكه هزاران پيغمبر و صدها هزار نفر از امراى انس و جن روى آنها مى‏نشستند و مى‏رفتند. و مادر ملكه سبأ از جن بوده و لذا پاهاى ملكه مانند پاى خران، سم دار بوده و به همين جهت با جامه بلند خود، آن را از مردم مى‏پوشاند، تا روزى كه دامن بالا زد تا وارد صرح شود، اين رازش فاش گرديد. و در شوكت اين ملكه مبالغه را به حدى رسانده‏اند كه گفته‏اند: در قلمرو كشور او چهار صد پادشاه سلطنت داشتند و هر پادشاهى را چهار صد هزار نظامى بوده و وى سيصد وزير داشته است، كه مملكتش را اداره مى‏كردند و دوازده هزار سر لشكر داشته كه هر سرلشكرى دوازده هزار سرباز داشته، و همچنين از اين قبيل اخبار عجيب و غير قابل قبولى كه در توجيه آن هيچ راهى نداريم، مگر آنكه بگوييم از اخبار اسرائيليات است و بگذريم. و اگر از خوانندگان عزيز ما كسى بخواهد به آنها دست يابد، بايد به كتب جامع حديث چون الدر المنثور و عرائس و بحار و نيز به تفاسير مطول مراجعه نمايد.

بحث روايتى‏

در احتجاج از عبد اللَّه بن حسن و او به سند خود از پدران بزرگوارش، روايت كرده كه فرمودند: بعد از آنكه ابو بكر تصميم گرفت فاطمه (ع) را از فدك منع كند و اين خبر به گوش آن حضرت رسيد، نزد ابو بكر آمد و فرمود: اى پسر ابى قحافه! آيا ممكن است كه به حكم قرآن كريم، تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارث نبرم؟ عجب رأى فاسدى داده‏اى، آيا دانسته و عمدا كتاب خدا را مخالفت نموده و آن را كنار مى‏زنيد و پشت سر مى‏افكنيد؟

كه مى‏فرمايد:" وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ" تا آخر حديث «1».

و در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده‏

(1) احتجاج، ج 1، ص 138.

/ 583