مامور شدن نوح (عليه السلام) به ساختن كشتى و دورى گزيدن از قوم خود كه بعد از انكار و تكذيبشان محكوم به عذاب شده بودند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وسيله‏اى كه اين مردم آن را تكذيب كردند يارى ده، يعنى با آن عذابى كه اينها تكذيبش كردند و گفتند:" فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ" «1» مرا نصرت بده، مؤيد اين احتمال اين است كه نوح (ع) درخواست كرده بود كه" رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً" «2» و نيز مؤيد ديگرش اينكه آيه را به طور فصل آورد، چون در معناى جواب سؤال و درخواست بود.

مامور شدن نوح (عليه السلام) به ساختن كشتى و دورى گزيدن از قوم خود كه بعد از انكار و تكذيبشان محكوم به عذاب شده بودند

" فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا ...".

اين جمله متفرع است بر درخواست نصرت، (يعنى و چون درخواست نصرت كرد پس به او وحى كرديم) و معناى كشتى ساختن در برابر ديدگان خدا اين است كه كشتى ساختنش تحت مراقبت و محافظت خداى تعالى باشد. و معناى" كشتى ساختن به وحى خدا" اين است كه با تعليم او و دستورات غيبى كه به تدريج مى‏رسد باشد.

" فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ"- مراد از" امر" به طورى كه گفته شده حكم قطعى است كه خدا بين او و قومش راند، و آن غرق شدن قوم او بود. و به طورى كه از سياق برمى‏آيد" فوران تنور" كه خود محل آتش است علامت و نشانه آمدن عذاب بوده و اين نشانه عجيبى بوده كه از تنورهاى آتش چون فواره، آب بطرف بالا فوران كند.

" فَاسْلُكْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ"- قرائتى كه بين همه قراء داير و رايج است اين است كه كلمه" كل" را تنوين مى‏دهند نه اينكه به طور اضافه بخوانند، در نتيجه ناگزير چيزى در تقدير گرفته مى‏شود، و تقدير:" من كل نوع زوجين- دو جفت از هر نوع حيوان" خواهد بود، و سلوك در كشتى به معناى راه دادن و داخل كردن در آن است، و ظاهرا كلمه" من" براى ابتداى غايت باشد، و معنا اين باشد كه: دو جفت نر و ماده از هر نوع داخل كشتى كن.

" وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ"- اين جمله عطف است بر كلمه" زوجين" و معنايش اين است كه: داخل كشتى كن دو جفت از هر نوع و خانواده‏ات را.

بعضى «3» از مفسرين گفته‏اند: عطف بر" زوجين" معنا را فاسد مى‏كند، چون معنايش اين مى‏شود: داخل كشتى كن دو جفت از هر نوع را و از هر نوع خانواده‏ات را، پس بهتر اين است كه اصلا عطف نكنيم، و يك فعل" اسلك" ديگرى در تقدير بگيريم، آن گاه عطف بر

(1) پس بياور براى ما آنچه وعده دادى اگر از راستگويان مى‏باشى. سوره هود، آيه 32.

(2) خدايا از كافران ديارى بر روى زمين باقى مگذار. سوره نوح، آيه 26.

(3) روح المعانى، ج 18، ص 27.

/ 583