جواب به تهمت ديگرى كه مشركان بر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مى‏زدند و او را شاعر و كلام وحى را شعر مى‏خواندند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ممكن هم هست مراد از آن كثرت از حيث تنزل باشد، كه در اين صورت معنايش اين مى‏شود كه اكثر اخبار شيطانها دروغ است.

و خلاصه حجتى كه آيات سه‏گانه اقامه كرده اين است كه: شيطانها از آنجا كه جبلت و طبيعتشان شرارت است، نازل نمى‏شوند مگر بر هر كسى كه كذاب و فاجر باشد و خودشان هم بيشتر در آنچه خبر مى‏آورند كاذبند.

و بر عكس، رسول خدا (ص) نه افاك است و نه اثيم و نه آنچه به او وحى مى‏شود دروغ است و نه پراكنده، پس او از آن كسان نيست كه شيطانها بر آنان نازل مى‏شوند و نه آن كسى كه بر او نازل مى‏شود شيطان است و نه آن قرآنى كه بر او نازل مى‏شود از القاء شيطانها است.

جواب به تهمت ديگرى كه مشركان بر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مى‏زدند و او را شاعر و كلام وحى را شعر مى‏خواندند

" وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ ... يَفْعَلُونَ" اين آيه پاسخ از تهمتى است كه مشركين به رسول خدا (ص) مى‏زدند و او را شاعر مى‏خواندند و اين جواب از تهمت دوم ايشانست و اولى آن، اين بود كه مى‏گفتند او شيطانى دارد كه قرآن را به وى وحى مى‏كند.

و اين دو تهمت از تهمت‏هايى بود كه در مكه و قبل از هجرت همواره آنها را تكرار مى‏كردند و به اين وسيله مردم را از دعوت حقه او دور مى‏كردند و همين خود مؤيدى است براى اينكه بگوييم: اين آيات در مكه نازل شده، بر خلاف كسانى كه گفته‏اند: در مدينه نازل شده است.

علاوه بر اين، اين آيات مشتمل است بر آيه‏اى كه سوره با آن ختم مى‏شود و آن آيه" وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ" است و معنا ندارد سوره‏اى كه از قديم‏ترين سوره‏هاى مكى است هم چنان ناتمام بماند و سالها بگذرد، بعد در مدينه تكميل شود. و اما اينكه در آيات مورد بحث، شعراى با ايمان را از مذمت شعرا مستثنا دانسته، هيچ دلالتى ندارد بر اينكه اين شعراى با ايمان، مؤمنين بعد از هجرتند.

به هر حال كلمه" غاوون" جمع اسم فاعل است و مفرد آن غاوى و مصدرش غى است و غى معنايى دارد كه خلاف معناى رشد است و رشد به معناى اصابه به واقع است و رشيد كسى را گويند كه اهتمام نمى‏ورزد مگر به آنچه كه حق و واقع باشد و در نتيجه غوى كسى است كه راه باطل را برود و از راه حق منحرف باشد و اين غوايت از مختصات صناعت شعر است، كه اساسش بر تخيل و تصوير غير حق و غير واقع است به صورت حق و واقع. و به همين جهت كسى به شعر و شاعرى اهتمام مى‏ورزد كه غوى باشد و با تزيينات خيالى و

/ 583