وصف حال كسانى كه در پرتو نور ايمان و معرفت، هيچ باز دارنده مستمر و موقتى آنان را از ياد مستمر و موقت خدا باز نمى‏دارد و ... - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مراد از" رفع بيوت" رفع قدر و منزلت و تعظيم آنهاست و چون عظمت و علو خاص خداى تعالى است و احدى شريك او نيست، مگر آنكه باز منتسب به او باشد كه به مقدار انتسابش به او، از آن بهره‏مند مى‏شود، پس اذن خدا به اينكه اين بيوت رفيع المقام باشند به خاطر اين است كه اين بيوت منتسب به خود اويند.

از اينجا معلوم مى‏گردد كه علت رفعت اين خانه‏ها همان" يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ" است، يعنى همين است كه در آن بيوت نام خدا برده مى‏شود. و چون از سياق بر مى‏آيد كه اين ذكر نام خدا استمرارى است، و يا حد اقل آماده آن هست، لذا برگشت معنا به اين مى‏شود كه: اهل اين خانه‏ها همواره نام خدا را مى‏برند، و در نتيجه قدر و منزلت آن خانه‏ها بزرگ و رفيع مى‏شود.

و كلمه" فى بيوت" متعلق به جمله" كمشكاة" در آيه قبلى است و يا متعلق به كلمه" يَهْدِي اللَّهُ ..." است، و برگشت هر دو به يكى است. از مصاديق يقينى اين بيوت مساجد است كه آماده هستند تا ذكر خدا در آنها گفته شود، و صرفا براى اين كار ساخته شده‏اند، هم چنان كه فرموده:" وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً" «1».

وصف حال كسانى كه در پرتو نور ايمان و معرفت، هيچ باز دارنده مستمر و موقتى آنان را از ياد مستمر و موقت خدا باز نمى‏دارد و ...

" يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ ..."

" تسبيح خدا" به معناى تنزيه او از هر چيزى است كه لايق به ساحت قدس او نيست. و كلمه" غدو" جمع غداة به معناى صبح است. و كلمه" آصال" جمع اصيل به معناى عصر است. و كلمه" الهاء" به معناى بازداشتن كسى است از راهى كه مى‏خواست برود يا كار مهمى كه مى‏خواست انجام دهد. و كلمه" تجارة" به طورى كه راغب گفته به معناى تصرف در رأس المال و سرمايه است به منظور فايده، مى‏گويد: در كلام عرب هيچ لغتى نيست كه در آن جيم بعد از تاء آمده باشد مگر اين لغت «2».

و كلمه" بيع" باز به طورى كه او مى‏گويد به معناى دادن كالا و گرفتن بهاى آن است «3»، و كلمه" قلب" به طورى كه وى گفته به معناى برگرداندن چيزى از اين رو به آن رو است «4»، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را مى‏رساند، پس تقليب يعنى بسيار زير و رو كردن يك چيزى، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس" تقلب قلوب و ابصار"

(1) مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى‏شود سوره حج، آيه 40.

(2) مفردات راغب، ماده" تجارة".

(3) مفردات راغب، ماده" بيع".

(4) مفردات راغب، ماده" قلب".

/ 583