بيان جمله:" الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ" و وجه اينكه فرمود:" قيامت بر كفار روزى بس دشوار است"
" الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً" يعنى ملك مطلق آن روز حقى است ثابت براى رحمان، چون آن روز ديگر تمامى اسباب از كار افتاده، و روابطى كه بين آنها و مسببات بود گسيخته مىگردد، و در چند جا از اين كتاب مكرر گذشت كه: مراد از اينكه آن روز ملك براى رحمان مىشود، اين است كه آن روز براى همه ظاهر مىشود كه ملك و حكم تنها از آن خدا بوده و بس، و هيچ يك از اسباب بر خلاف آنچه مردم مىپنداشتند استقلالى از خود نداشتند.و وجه اينكه فرمود:" و قيامت بر كفار روزى بس دشوار است" اين است كه كفار تا در دنيا بودند به خاطر ركون و اعتمادى كه به اسباب ظاهرى داشتند، و به خاطر غورى كه در زندگى زمينى خود كرده بودند، با اينكه زندگى آن چون نخ پوسيدهاى نابود شدنى بود، و به خاطر اينكه از سبب حقيقى كه مالك حقيقى است، و نيز از زندگى دائمى، و جاودانى خود منقطع شدند، پس ناگزير در آن روز چشم باز مىكنند، در حالى كه ملاذ و پناهى براى خود نمىيابند.و بنا بر اين كلمه" ملك" مبتدا و كلمه" حق" خبر آن خواهد بود و اگر حق را معرفه آورده، براى اين بود كه انحصار را بفهماند و كلمه" يومئذ" ظرف است براى ثبوت خبر براى مبتداء، و فايده تقييد اين است كه حقيقت امر در آن روز ظاهر مىشود، و گرنه حقيقت ملك هميشه براى خدا است، چه در دنيا و چه در آخرت، فرق آخرت با دنيا اين است كه در قيامت ملك صورى از اشياء بر طرف مىشود، ولى در غير قيامت اين ملكيت صورى محفوظ است.ولى بعضى «3» از مفسرين گفتهاند: ملك در اينجا به معناى مالكيت است، و كلمه(1) روح المعانى، ج 19، ص 9.(2) آيا انتظار مىبرند كه خدا در سايبانهايى از ابر، و ملائكه به سوى آنها بيايند و كار از كار بگذرد و به سوى خدا است بازگشت امور. سوره بقره، آيه 210.(3) روح المعانى، ج 19، ص 10 و 11.