استدلال بر اينكه خدا نور آسمان‏ها و زمين است و در آيه:" أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ..." و نكات و لطائفى كه در اين استدلال هست‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اينكه او مؤمنين را به نور زايدى اختصاص مى‏دهد، و كفار از اين نور بهره‏اى ندارند، اينك در اين آيه و چهار آيه بعد شروع كرده به استدلال و احتجاج بر اين مدعا.

اما دليل نور آسمان و زمين بودن خدا اين است كه آنچه در آسمانها و زمين است وجود خود را از پيش خود نياورده، و از كس ديگرى هم كه در داخل آن دو است نگرفته‏اند، چون آنچه در داخل آسمانها و زمين است در فاقه و احتياج مثل خود مى‏باشد، پس وجود آنچه در آسمانها و زمين است از خدايى است كه همه احتياجات به درگاه او منتهى مى‏شود.

بنا بر اين وجود آنچه در آن دو است همانطور كه خود را نشان مى‏دهد نشان دهنده موجد خويش نيز هست.

پس وجود وى نورى است كه هر چيز به وسيله آن نور مى‏گيرد، و در عين حال دلالت بر منور خويش هم دارد، پس در اين عالم نورى هست كه همه چيز از او نور مى‏گيرد، پس هر چيزى كه در اين عالم است دلالت مى‏كند بر اينكه در ما ورايش چيزى است كه منزه از ظلمت است، آن ظلمتى كه خود آن چيز داشت، و منزه از حاجت و فاقه‏اى است كه در خود آن هست و منزه از نقص است كه از خود منفك شدنى نيست.

اين زبان حال و مقال تمامى موجودات عالم است و همان تسبيحى است كه خداى تعالى به آسمان و زمين و آنچه در آن است نسبت مى‏دهد، و لازمه آن نفى استقلال از تمامى موجودات غير از خدا، و نفى هر اله و مدبر و ربى غير از خدا است.

استدلال بر اينكه خدا نور آسمان‏ها و زمين است و در آيه:" أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ..." و نكات و لطائفى كه در اين استدلال هست‏

و به همين معنا اشاره مى‏كند كه مى‏فرمايد:" أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ"، و با آن احتجاج مى‏كند بر اينكه خدا نور آسمانها و زمين است، چون نور- همان طور كه مكرر گفته شد- چيزى است كه هر شي‏ء محتاج و گيرنده نورى را روشن مى‏كند، و سپس با ظهور خود دلالت مى‏كند بر مظهرش، و خداى تعالى هم اشياء را با ايجاد خود وجود و ظهور مى‏دهد و سپس بر ظهور وجود خود دلالت مى‏كند. آيه شريفه بيان خود را با اشاره به لطايفى تكميل مى‏كند:

اول اينكه: عقلاى آسمانها و زمين و مرغان صف زن در فضا را كه همه داراى روحند نام برده، با اينكه تسبيح خدا اختصاص به آنان نداشت، و به حكم" وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ" عموم موجودات تسبيح‏گوى خدايند.

و بعيد نيست كه اين اختصاص به ذكر، از باب انتخاب عجائب خلقت باشد، چون ظهور موجود عاقل كه لفظ" من" بر آن دلالت دارد، از عجايب خلقت است، آن چنان كه عقل‏

/ 583