بيان اينكه مالكيت اعم از ربوبيت است و جمله:" لمن السماوات السبع" و" مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ" هر دو سؤال از مالك نيست، و اشاره به اختلاف عقائد بت پرستان در باره اللَّه، ارباب و آلهه‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيان اينكه مالكيت اعم از ربوبيت است و جمله:" لمن السماوات السبع" و" مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ" هر دو سؤال از مالك نيست، و اشاره به اختلاف عقائد بت پرستان در باره اللَّه، ارباب و آلهه‏

ليكن اين حرف صحيح نيست، زيرا آنچه از نظر لغت ثابت شده اين است كه رب هر چيزى به معناى مالكى است كه مدبر امر مملوك خود باشد و در آن تصرف كند در نتيجه معناى ربوبيت خصوصى‏تر از معناى مالكيت است و معناى مالك عمومى‏تر از معناى رب است. و اگر كلمه رب با كلمه مالك مترادف باشد جواب به سؤال در دو آيه سابق نمى‏خورد، چون معناى اينكه سؤال كند:" زمين و هر كه در آن است از كيست" بنا بر قول به ترادف اين مى‏شود كه" رب زمين و هر كه در آن است كيست" و اين سؤال از مشركين بى‏جا است، براى اينكه در جواب مى‏گويند ما رب زمين و موجودات زمين را آلهه مى‏دانيم، آن وقت پاسخ" به زودى خواهند گفت خدا" درست در نمى‏آيد، چون پاسخ مشركين اين نيست، و مشركين ملزم به اين جواب نيستند. به خلاف اينكه از مالك زمين و هر كه در آن است پرسش شود كه مشركين در جواب ناگزيرند بگويند خدا است، چون آنها نيز مالك و پديد آورنده زمين و زمينيان را خدا مى‏دانند، و لذا در پاسخ مجبورند قبول كنند كه مالك خدا است.

و بنا بر اين فرض كه گفتيم معناى" رب" اخص از مالك، و مالك اعم از آن مى‏باشد، ممكن است كسى توهم كند كه عين اشكال مذكور، در آيه مورد بحث نيز وارد است، براى اينكه در آيه مورد بحث مى‏پرسد" رب آسمانهاى هفتگانه و زمين عظيم كيست؟" تا آنجا كه جواب را حكايت نموده و مى‏فرمايد" به زودى خواهند گفت از آن خدا است" و بيشتر بت‏پرستان از صابئى‏ها و غير ايشان معتقدند به اينكه آسمانها و زمين و آنچه در آنها- از آفتاب و ماه و ساير موجودات- هست همه براى خود اله و ربى جداگانه دارند، پس اگر در پاسخ از سؤال مذكور بخواهند جواب بدهند هرگز نمى‏گويند" براى خدا است" بلكه مى‏گويند ربوبيت آسمانها و زمين از آن الهه ما است نه از آن خدا پس پاسخ" سَيَقُولُونَ لِلَّهِ" درست نيست، زيرا آنها ملزم و مجبور نيستند اين طور پاسخ دهند تا حجت عليه آنها تمام شود.

و براى اينكه كسى چنين توهمى نكند و اشكال را به كلى از ريشه برطرف سازيم مى‏گوييم: بحث عميق و تفكر دقيق در معتقدات وثنى‏ها اين معنا را مى‏رساند كه آنها اساس معتقدات خود را بر پايه‏هاى منظمى كه همه آن را قبول داشته باشند ننهاده‏اند، مثلا امثال صابئين و برهمائيها و بودائيان امور عالم را به چند نوع تقسيم مى‏كردند، و براى امور هر يك از آسمانها و زمين و انواع حيوانات و نباتات و دريا و خشكى، اله و معبودى معتقد بودند، و به جاى خدا آن را مى‏پرستيدند و آن اله را شفيع و مقرب درگاه خدا دانسته، آن گاه مجسمه‏اى به نام بت براى آن مى‏تراشيدند، مجسمه‏اى كه خصوصيات آن اله را بنا به اعتقادشان واجد باشد.

/ 583