مفاد آيه شريفه:" أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ ..." كه متضمن تشبيه و تنظير جهل و ضلالت مردم و هدايت آنان به وسيله انبياء، به كشيدن سايه و ... مى‏باشد - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قبل، بلكه چهار آيه قبل كه مى‏فرمود: خداى سبحان رسول را به منظور هدايت مردم به سوى راه رشد و نجاتشان از ضلالت فرستاد، تا بعضى از آنان كه خدا مى‏خواهد هدايت يابند و بعضى ديگر كه هواى نفس خود را معبود خود گرفته‏اند كارشان به جايى برسد كه نه بشنوند، و نه بفهمند، پس بعد از آنكه خدا اين طايفه را گمراه كرد كسى نمى‏تواند هدايتشان كند.

و آيات مورد بحث، تا نه آيه، مى‏فرمايد: اين داستان چيز نو ظهورى از ناحيه خداى سبحان نيست، زيرا در عجائب صنع او و آيات بيناتش نظائر زيادى دارد، پس كسى سر از كار او در نمى‏آورد و او بر صراط مستقيم است (شيوه‏اش در همه عالم يكسان است)، مثلا سايه را گسترده‏تر و آن گاه آفتاب را دليل آن قرار داده تا آن را نسخ كند و از بين ببرد و نيز شب را پوشش، و خواب را براى آرامش، و روز را براى حركت قرار داده و نيز بادها را مژده آور باران كرده، زمين مرده را زنده، چارپايان و انسانها را سيراب ساخته است.

پس، مثل مؤمن و كافر، كه آن يكى راه مى‏يابد و اين يكى گمراه مى‏شود- با اينكه هر دو بندگان خدايند و در يك كره خاكى زندگى مى‏كنند- مثل دو تا آب است كه يكى شيرين و گوارا و ديگرى شور و تلخ است و خدا هر دو را پهلوى هم قرار داده، ولى بين آن دو فاصله و برزخى قرار داده است و نيز، مثل همان آبى است كه خدا بشر را از آن آفريده و آن گاه خانمانها و فاميلها از آن پديد آورده و از همين راه زن دادن و زن خواستن، مواليد را مختلف كرده و پروردگار تو قدير است.

اين معنا، آن چيزى است كه دقت در مضامين آيات و خصوصيات نظم آنها، آن را به دست مى‏دهد و با همين معنا وجه اتصال آنها به آيات قبلى نيز روشن مى‏شود. اما اينكه بعضى «1» گفته‏اند كه: آيات در مقام بيان پاره‏اى از ادله توحيد، بعد از بيان جهالت معرضين از توحيد و گمراهى ايشان است، درست نيست، چون با سياق سازگارى ندارد و به زودى اين معنا را روشن خواهيم كرد.

مفاد آيه شريفه:" أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ ..." كه متضمن تشبيه و تنظير جهل و ضلالت مردم و هدايت آنان به وسيله انبياء، به كشيدن سايه و ... مى‏باشد

پس اينكه فرمود:" أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً"- همانطور كه گذشت- تنظير و تشبيهى است براى اينكه چرا جهل و ضلالت دامنگير مردم مى‏شود و چگونه خداى تعالى آن را به وسيله فرستادن رسولان و دعوت حقه ايشان بر مى‏دارد. و لازمه اين معنا اين است كه مراد از" مَدَّ الظِّلَّ" امتداد سايه‏اى است كه بعد از ظهر گسترده مى‏شود و به تدريج از طرف مغرب به سوى مشرق رو به زيادى مى‏گذارد تا آنجا كه آفتاب به كرانه افق‏

(1) روح المعانى، ج 19، ص 25.

/ 583