بيان آيات :حكايت اجمالى داستان دعوت لوط (عليه السلام) و تكذيب قوم او و هلاكتشان
اين آيات اجمال داستان لوط را بيان مىكند، در اين چند آيه نيز مانند آيات قبل جانب انذار و تهديد بر جانب بشارت و نويد غالب است." وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ" اين آيه بطورى كه بعضى «1» گفتهاند: عطف است بر محل جمله" ارسلنا" در داستان سابق به فعلى كه در تقدير است و تقدير آن چنين است" و لقد ارسلنا لوطا" هم چنان كه در داستان قبلى فرمود:" وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ ...".ممكن هم هست بگوييم عطف است بر اصل داستان، آن وقت فعل" اذكر" را در تقدير بگيريم، يعنى" و به ياد آر لوط را كه ..." و كلمه" فاحشة" به معناى خصلتى است كه بى نهايت شنيع و زشت باشد، كه در اينجا مراد عمل زشت لواط است." و انتم تبصرون" يعنى اين عمل زشت را در حالى انجام مىدهيد كه مردم هم آن را مىبينند و بنا بر اين معنا، جمله مورد بحث نظير جمله" وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ" «2» است.بعضى «3» هم گفتهاند: مراد از آن بصيرت قلب است، يعنى با اينكه دلتان گواه بر اين زشتى و شناعت است، ليكن اين معنا بعيد است." أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ" اين استفهام براى انكار است و اگر دو تا از ادوات تاكيد- إن و لام- را بر سر جمله استفهاميه آورده، براى اين است كه دلالت كند بر اينكه مضمون جمله در تعجب و استبعاد به حدى است كه احدى آن را نمىپذيرد و تصديق نمىكند. و جمله مزبور به هر حال به منزله تفسيرى است براى فحشاء." بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ"- يعنى اين توبيخ ما فايدهاى ندارد، چون شما مردمى هستيد كه مىخواهيد هميشه جاهل بمانيد و با اين توبيخ و انكار و استبعاد ما متنبه نمىشويد و اگر نفرمود:" بلكه شما از مردمى هستيد كه جهل مىورزند" و به جاى آن فرمود:" بلكه شما مردمى هستيد كه جهل مىورزيد" اين در حقيقت از باب به كار بردن مسبب در جاى سبب(1) مجمع البيان، ج 7، ص 228.(2) سوره عنكبوت، آيه 29.(3) روح المعانى، ج 19، ص 216.