تشبيه انقسام مردم به مؤمن و كافر، به آب دو دريا (يكى گوارا و ديگرى ناگوار) و به خلقت زن و مرد از نطفه‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حجاب جهل و غفلت از دلهاى مردم به وسيله اظهار حق و اتمام حجت مثل آفتاب بود در دلالت بر سايه گسترده و برداشتن آن سايه به امر خدا، و نيز مثل روز بود نسبت به شب و تعطيلى كار در آن و نيز، مثل باران بود نسبت به زمين مرده و چارپايان و انسانهاى تشنه، ناچار، حالا كه تو حامل اين رسالت شده‏اى، و به سوى همه اهل قريه‏ها مبعوث گشته‏اى، ديگر جا ندارد كه از كافران اطاعت كنى، چون اطاعت ايشان تباه‏گر اين ناموس عمومى است كه براى هدايت قرار داده‏ايم پس بايد كه در تبليغ رسالت خود و اتمام حجت بر مردم به وسيله قرآن كه مشتمل بر دعوت حقه است نهايت كوشش و جهد خود را مبذول دارى و جهاد كنى با آنان جهادى بس بزرگ.

تشبيه انقسام مردم به مؤمن و كافر، به آب دو دريا (يكى گوارا و ديگرى ناگوار) و به خلقت زن و مرد از نطفه‏

" وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً" كلمه" مرج" به معناى مخلوط كردن است و" امر مريج" هم كه در قرآن آمده به معناى امرى مختلط است و كلمه" عذب" اگر درباره آب به كار رود، به معناى آب خوش طعم است و كلمه" فرات" نيز در مورد آب به معناى آبى است كه بسيار خوش طعم باشد، كلمه" ملح" به معناى آبى است كه طعمش بر گشته باشد و" اجاج" آبى است كه شوريش زياد باشد و كلمه" برزخ" به آن حدى گويند كه ميان دو چيز فاصله شده باشد و كلمه" حجر محجور" به معناى حرام محرم است، يعنى آن چنان ميان اين دو آب حاجز و مانع قرار داده‏ايم كه مخلوط شدن آن دو با هم، حرام محرم شده، يعنى به هيچ وجه مخلوط نمى‏شود.

و اينكه فرمود:" وَ جَعَلَ بَيْنَهُما" خود قرينه است بر اينكه مراد از مخلوط كردن دو دريا، روانه كردن آب دو دريا است با هم، نه مخلوط كردن آن دو، كه اجزاى آنها را در هم و برهم كند.

و اين كلام عطف است بر همان چيزى كه آيه" وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ ..." عطف بر آن شده و در اين جمله مساله رسالت از اين جهت كه ميان مؤمن و كافر را جدايى مى‏اندازد، با اينكه هر دو در يك زمين زندگى مى‏كنند و در عين حال با هم مخلوط و يكى نمى‏شوند، تشبيه شده به آب دو دريا، كه در عين اينكه در يك جا قرار دارند، به هم در نمى‏آميزند، (كه توضيحش در اول آيات نه‏گانه گذشت).

وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً" و كلمه" صهر" به طورى كه از خليل نقل كرده‏اند به معناى" ختن" يعنى‏

/ 583