مراد از معبود گرفتن هواى نفس و توضيحى در باره جمله:" اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى‏كنند و چنين و چنان مى‏گويند.

" إِنْ كادَ لَيُضِلُّنا عَنْ آلِهَتِنا لَوْ لا أَنْ صَبَرْنا عَلَيْها ..."

كلمه" ان" مخففه از مثقله است، و كلمه" اضلال" در اينجا بويى از معناى صرف را هم دارد، (صرف اين است كه خداى تعالى توجه و قلب كسى را از درك چيزى منصرف سازد)، و به همين جهت كلمه مذكور با حرفى متعدى شده كه كلمه صرف با آن متعدى مى‏شود و آن عبارت است از حرف" عن".

در اين آيه جواب" لولا" حذف شده چون مطالب گذشته بر آن دلالت مى‏كرد، و معناى جمله اين است كه: نزديك است اين شخص ما را از خدايانمان منصرف كند در حالى كه مردى گمراه كننده است اگر ما بر آلهه خود، يعنى بر پرستش آنها، خويشتن دارى نمى‏كرديم ما را از آنها بر مى‏گردانيد.

" وَ سَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا"- اين جمله تهديدى است از خداى تعالى به ايشان و تنبيهى است كه متوجهشان مى‏كند به اينكه از عذابى كه رو به ايشان مى‏آيد در غفلتند. و نيز نمى‏دانند كه به زودى به ضلالت و گيجى خود يقين پيدا خواهند كرد.

مراد از معبود گرفتن هواى نفس و توضيحى در باره جمله:" اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ"

" أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا" كلمه" هوى" به معناى ميل نفس به سوى شهوت است، بدون اينكه آن شهوات را با عقل خود تعديل كرده باشد، و مراد از" معبود گرفتن هواى نفس" اطاعت و پيروى كردن آن است، بدون اينكه خدا را رعايت كند و خداى تعالى در كلام خود مكرر پيروى هوى را مذمت كرده و اطاعت از هر چيزى را عبادت آن چيز خوانده و فرموده:" أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِي" «1».

و جمله" أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا" استفهامى است انكارى و معنايش اين است كه تو وكيل و سرپرست او و قائم به امور او نيستى تا به دلخواه خود به سوى راه رشد هدايتش كنى، پس تو چنين قدرتى ندارى كه با اينكه خدا گمراهش كرده و اسباب هدايتش را از او قطع نموده، تو هدايتش كنى، و در همين معنا فرموده:" إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ" «2». و نيز فرموده:" وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ" «3» و اين آيه به منزله اجمالى است براى تفصيلى كه در

(1) اى بنى آدم آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را نپرستيد؟ كه او براى شما دشمنى است آشكار و اينكه مرا بپرستيد؟. سوره يس، آيه 60 و 61.

(2) تو نمى‏توانى هر كه را كه دلت بخواهد هدايت كنى. سوره قصص، آيه 56.

(3) تو نمى‏توانى مرده در گور را بشنوانى. سوره فاطر، آيه 22.

/ 583