معناى" نور" و توضيح مراد از اينكه فرمود:" خدا نور آسمان‏ها و زمين است" 169 - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ..."

كلمه" مشكاة" به طورى كه راغب «1» و ديگران گفته‏اند طاقچه و شكاف بدون منفذ و روزنه‏اى است كه در ديوار خانه مى‏سازند، تا اثاث خانه و از آن جمله چراغ را در آن بگذارند، و اين غير از فانوس است، (چون فانوس جا چراغى منقول و متحرك را مى‏گويند).

و كلمه" كوكب درى" به معناى ستاره پر نور است كه در آسمان چند عدد انگشت شمار از آنها ديده مى‏شود، و كلمه" ايقاد" به معناى روشن كردن چراغ يا آتش است، و كلمه" زيت" به معناى روغنى است كه از زيتون مى‏گيرند.

معناى" نور" و توضيح مراد از اينكه فرمود:" خدا نور آسمان‏ها و زمين است" 169

و كلمه" نور" معنايى معروف دارد، و آن عبارت است از چيزى كه اجسام كثيف و تيره را براى ديدن ما روشن مى‏كند و هر چيزى به وسيله آن ظاهر و هويدا مى‏گردد، ولى خود نور براى ما به نفس ذاتش مكشوف و هويدا است، چيز ديگرى آن را ظاهر نمى‏كند. پس نور عبارت است از چيزى كه ظاهر بالذات و مظهر غير است، مظهر اجسام قابل ديدن مى‏باشد.

اين اولين معنايى است كه كلمه نور را براى آن وضع كردند و بعدا به نحو استعاره يا حقيقت ثانوى به طور كلى در هر چيزى كه محسوسات را مكشوف مى‏سازد استعمال نمودند، در نتيجه خود حواس ظاهر ما را نيز نور يا داراى نور كه محسوسات به آن ظاهر مى‏گردد خواندند، مانند حس سامعه و شامه و ذائقه و لامسه و سپس از اين هم عمومى ترش كرده شامل غير محسوسش هم نمودند، در نتيجه عقل را نورى خواندند كه معقولات را ظاهر مى‏كند، و همه اين اطلاقات با تحليلى در معناى نور است، كه گفتيم معنايش عبارت است از ظاهر بنفسه و مظهر غير.

و چون وجود و هستى هر چيزى باعث ظهور آن چيز براى ديگران است، مصداق تام نور مى‏باشد، و از سوى ديگر چون موجودات امكانى، وجودشان به ايجاد خداى تعالى است، پس خداى تعالى كامل‏ترين مصداق نور مى‏باشد، او است كه ظاهر بالذات و مظهر ما سواى خويش است، و هر موجودى به وسيله او ظهور مى‏يابد و موجود مى‏شود.

پس خداى سبحان نورى است كه به وسيله او آسمانها و زمين ظهور يافته‏اند، اين است مراد جمله" اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ"، چون نور را اضافه كرده به آسمانها و زمين، و آن گاه آن را حمل كرده بر اسم جلاله" اللَّه" و فرموده نور آسمان و زمين اللَّه است، ناچار منظور آن كسى هم كه آيه را معنا كرده به" اللَّه منور السماوات و الارض- خدا نورانى كننده آسمانها و

(1) مفردات راغب، ماده" شكا".

/ 583