وصف ديگر عباد الرحمن: آيات خدا را كور كورانه و بدون معرفت و بصيرت نمى‏پذيرند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مجالس باطل حاضر نمى‏شوند. از ميان اين دو احتمال، ذيل آيه با احتمال دومى مناسب‏تر است.

" وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً"- كلمه" لغو" به معناى هر عمل و گفتارى است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايده‏اى كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طورى كه گفته‏اند: شامل تمامى گناهان مى‏شود. و مراد از" مرور به لغو" گذر كردن به اهل لغو است در حالى كه سر گرم لغو باشند.

و معناى آيه اين است كه: بندگان رحمان چون به اهل لغو مى‏گذرند و آنان را سرگرم لغو مى‏بينند، از ايشان روى مى‏گردانند، و خود را پاكتر و منزه‏تر از آن مى‏دانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.

" وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً"" خرور بر زمين" به معناى سقوط بر زمين است و گويا در آيه شريفه كنايه است از ملازمت و گرفتن چيزى به اين صورت كه به روى آن بيفتد.

وصف ديگر عباد الرحمن: آيات خدا را كور كورانه و بدون معرفت و بصيرت نمى‏پذيرند

و معناى آيه شريفه اين است كه: بندگان رحمان چون متذكر آيات پروردگارشان مى‏شوند و حكمت و موعظه‏اى از قرآن او و يا وحى او مى‏شنوند، كوركورانه آن را نمى‏پذيرند و بدون اينكه تفكر و تعقل كنند بيهوده و بى جهت، دل به آن نمى‏بازند، بلكه آن را با بصيرت مى‏پذيرند و به حكمت آن ايمان آورده به موعظه آن متعظ مى‏شوند و در امر خود، بر بصيرت و بر بينه‏اى از پروردگار خويشند.

" وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً" راغب در مفردات مى‏گويد: وقتى مى‏گويند" فلان قرت عينه"، معنايش اين است كه: فلانى خوشحال و مسرور شد، و به كسى كه مايه مسرت آدمى است نور چشم و قرة عين گفته مى‏شود، هم چنان كه در قرآن كريم فرموده:" قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ" و نيز فرموده:" هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ". بعضى از علما گفته‏اند: اصل اين كلمه از" قر" به معناى خنكى و سردى گرفته شده و معناى" قرت عينه" اين است كه: ديدگانش خنك شد و از آن حرارتى كه در اثر درد داشت، بهبودى يافت. بعضى ديگر گفته‏اند: از باب بهبودى يافتن از حرارت درد چشم نيست، بلكه از اين بابت است كه اشك شادى خنك، و اشك اندوه داغ است، و به همين جهت به كسى كه به او نفرين مى‏كند مى‏گويند: خدا چشمش را داغ كند.

بعضى ديگر گفته‏اند: اين كلمه از قرار گرفته شده، و معناى جمله" قرت عينه" اين است كه:

خدا به او چيزى داد كه چشمش آرامش و قرار يافت، و ديگر چشمش به دست اين و آن‏

/ 583