بيان استغناء و تعزز خداوند در مقابل استكبار مشركين و تنظير روشنگرى عالم- روحانى و معنوى انسانها با ارسال رسل، به روشنگرى عالم طبيعت با شمس و قمر
" تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً" ظاهرا مراد از" بروج" منازل آفتاب و ماه در آسمان است، و يا مراد ستارگانى است كه در آن منازل قرار دارند، هم چنان كه در آيه" وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ" «2» نيز بروج به معناى ستارگان واقع در آن منازل آمده، تا مساله حفظ و رجم را بيان كند.و مراد از" سراج"، آفتاب است، به دليل اينكه در سوره نوح آفتاب را سراج خوانده مىفرمايد:" وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً" «3».مفسرين در اينكه آيه مورد بحث در چه مقامى است گفتهاند: آيه شريفه در اين صدد است كه از راه وحدتى كه در تدبير عجيب آسمان و زمين مشاهده مىشود بر وحدت مدبر احتجاج كند و نتيجه بگيرد كه پس بايد عبادتها همه متوجه به سوى او شود و از غير او منصرف گردد.ليكن اين توجيه با تدبر در دو آيه مورد بحث و سياقى كه قبل از آن دو بود و به طور كلى با سياق آيات مورد بحث نمىسازد، براى اينكه مضمون آيه قبلى- يعنى استكبار مشركين بر خداى رحمان و سجده نكردن بر او و استهزايشان به رسول او- هيچ ارتباطى با احتجاج بر وحدت ربوبيت ندارد تا در آيه مورد بحث تعقيب شود، مناسب با بيان آيه قبلى اين است كه در دنبالش از عزت و بى نيازى خدا صحبت كند و بفرمايد كه مشركين با اين اعراض و استهزايشان نه خداى را عاجز مىكنند و نه خود از ملك و سلطنت او بيرون مىشوند.دقت در آيه مورد بحث هم همين را مىرساند، چون سياقش سياق تعزز و استغناء است، و مىفهماند كه استهزاى مشركين به رسول خدا (ص) خداى را(1) روح المعانى، ج 19، ص 40.(2) سوره حجر، آيه 16 و 17.(3) سوره نوح، آيه 16.