بيان استغناء و تعزز خداوند در مقابل استكبار مشركين و تنظير روشنگرى عالم- روحانى و معنوى انسان‏ها با ارسال رسل، به روشنگرى عالم طبيعت با شمس و قمر - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سابق استفاده مى‏شود.

بعضى «1» از مفسرين در تفسير اين آيه روايت كرده‏اند كه: رسول خدا (ص) و اصحابش در نماز سجده مى‏كردند و مشركين به عنوان استهزاء از ايشان دور مى‏شدند، ولى اين تفسير صحيح و استوار نيست، زيرا صرف وقوع يك واقعه باعث نمى‏شود كه با الفاظ يك آيه كه خود لفظ چنان دلالتى ندارد دلالتى دهد. و در خود آيه هم هيچ تعرضى به اين واقعه نشده است.

بيان استغناء و تعزز خداوند در مقابل استكبار مشركين و تنظير روشنگرى عالم- روحانى و معنوى انسان‏ها با ارسال رسل، به روشنگرى عالم طبيعت با شمس و قمر

" تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً" ظاهرا مراد از" بروج" منازل آفتاب و ماه در آسمان است، و يا مراد ستارگانى است كه در آن منازل قرار دارند، هم چنان كه در آيه" وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ" «2» نيز بروج به معناى ستارگان واقع در آن منازل آمده، تا مساله حفظ و رجم را بيان كند.

و مراد از" سراج"، آفتاب است، به دليل اينكه در سوره نوح آفتاب را سراج خوانده مى‏فرمايد:" وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً" «3».

مفسرين در اينكه آيه مورد بحث در چه مقامى است گفته‏اند: آيه شريفه در اين صدد است كه از راه وحدتى كه در تدبير عجيب آسمان و زمين مشاهده مى‏شود بر وحدت مدبر احتجاج كند و نتيجه بگيرد كه پس بايد عبادتها همه متوجه به سوى او شود و از غير او منصرف گردد.

ليكن اين توجيه با تدبر در دو آيه مورد بحث و سياقى كه قبل از آن دو بود و به طور كلى با سياق آيات مورد بحث نمى‏سازد، براى اينكه مضمون آيه قبلى- يعنى استكبار مشركين بر خداى رحمان و سجده نكردن بر او و استهزايشان به رسول او- هيچ ارتباطى با احتجاج بر وحدت ربوبيت ندارد تا در آيه مورد بحث تعقيب شود، مناسب با بيان آيه قبلى اين است كه در دنبالش از عزت و بى نيازى خدا صحبت كند و بفرمايد كه مشركين با اين اعراض و استهزايشان نه خداى را عاجز مى‏كنند و نه خود از ملك و سلطنت او بيرون مى‏شوند.

دقت در آيه مورد بحث هم همين را مى‏رساند، چون سياقش سياق تعزز و استغناء است، و مى‏فهماند كه استهزاى مشركين به رسول خدا (ص) خداى را

(1) روح المعانى، ج 19، ص 40.

(2) سوره حجر، آيه 16 و 17.

(3) سوره نوح، آيه 16.

/ 583