زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء (عليهم السلام) با مكلف بودن ايشان منافات ندارد - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهاب‏هاى ثاقب از نزديكى به آسمان و بگوش دادن، رانده مى‏شوند و اين معنا در چند جاى ديگر كلام مجيدش آمده.

" فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ" خطاب در اين آيه به رسول خدا (ص) است، او را از شرك به خدا نهى مى‏كند و اين نهى را نتيجه جمله" وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ ..." مى‏گيرد، و معناى مجموع آن اين مى‏شود: حالا كه معلوم شد اين قرآن تنزيلى است از رب العالمين و شيطانها در نازل كردن آن كمترين دخالتى ندارند و اين قرآن هم از جمله معارفى كه بيان مى‏كند، از شرك نهى كرده، وعده عذاب به مشركين مى‏دهد، پس به خدا شرك نور ز تا آن عذاب موعود به تو نرسد و داخل در زمره معذبين نشوى.

زندگى خاكى ملازم با تكليف است و عصمت انبياء (عليهم السلام) با مكلف بودن ايشان منافات ندارد

در اينجا ممكن است به ذهن خواننده برسد كه رسول خدا (ص) با داشتن عصمت الهى ديگر ممكن نيست كه معصيت از او سر بزند و چنين چيزى از او محال است و ليكن عصمت الهى منافات با نهى از شرك ندارد و باعث نمى‏شود كه به طور كلى امر و نهى به معصوم باطل شود و تكليف از او برداشته شود، زيرا معصوم نيز بشرى است مختار در فعل و ترك، و طاعت و معصيت از ناحيه شخص او متصور است، هر چند كه از ناحيه خدا داراى عصمت است.

آيات بسيارى از قرآن كريم نيز بر مكلف بودن انبياء (ع) دلالت دارد، مانند آيه" وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ" «1» كه درباره عموم انبياء است، و درباره خصوص پيامبر اسلام (ص) فرموده:" لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ" «2» و اين دو آيه هر چند انبياء را از شرك نهى نكرده و ليكن تعبيرى كه در آن ديديد، در معناى نهى است.

و اينكه بعضى از مفسرين گفته‏اند:" تكليف‏هايى كه خداى تعالى به بندگان خود مى‏كند براى اين است كه آنان را به حد كمال برساند و در نتيجه اگر بنده‏اى به حد كمال رسيد، ديگر تكليف از او برداشته مى‏شود، زيرا در آن صورت تكليف، تحصيل حاصل است، كه آن نيز عملى لغو است و به همين جهت انبياء مورد تكليف قرار نمى‏گيرند" صحيح نيست، براى اينكه اعمال صالح كه تكليف بدان تعلق مى‏گيرد، همانطور كه نفس آدمى را به كمال سوق مى‏دهد، خود نيز آثار كمال نفس است و معقول نيست نفس كسى به كمال برسد، ولى‏

(1) اگر شرك مى‏ورزيدند، هر آينه پاداش اعمالشان حبط مى‏شد. سوره انعام، آيه 88.

(2) اگر شرك مى‏ورزيدى عملت حبط مى‏شد. سوره زمر، آيه 65.

/ 583