معناى" خير" در آيه:" أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا"
" أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا" مراد از" اصحاب جنت" پرهيزكاران است، قبلا هم فرموده بود:" قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ" و اين خود دليل بر همين است كه مراد از اصحاب جنت همان متقين هستند. و كلمه" مستقر" و" مقيل" دو اسم مكان از" استقرار" و" قيلوله" هستند، اما استقرار كه روشن است، و اما قيلوله- به طورى كه گفتهاند «1»- به معناى استراحت در نصف روز است، چه اينكه همراه با خواب باشد و چه نباشد، و بايد هم همين طور باشد، چون در بهشت خواب نيست.و دو كلمه" خير" و" احسن"- به طورى كه گفتهاند «2»- از معناى تفضيل (بهترى) منسلخ شدهاند، هم چنان كه كلمه" اهون" در جمله" وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ" «3» معناى" آسانتر" نمىدهد، و نيز كلمه" خير" در جمله" ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ" «4» معناى بهتر نمىدهد، چون لهو خوب نيست تا گفته شود آنچه نزد خدا است بهتر از لهو است.و بعيد نيست گفته شود كه صيغه" افعل" و هر چه بدان معنا است، مانند صيغه" خير- بهتر" بنا بر آنچه ما ترجيح داديم كه صفت مشبهه هستند، كه با ماده خود دلالت بر تفضيل دارند نه با هيات خود، در مثل اينگونه موارد منسلخ از معناى تفضيل نيستند باز تفضيل را مىرسانند چيزى كه هست درك طرف و طرز فكر او در اينگونه موارد رعايت شده، چون(1 و 2) مجمع البيان، ج 7، ص 167.(3) سوره روم، آيه 27.(4) سوره جمعه، آيه 11.