انكار و تكذيب قوم هود (عليه السلام) و هلاك گرديدنشان
" قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ" در اين جمله از قوم هود حكايت مىفرمايد كه آن جناب را به كلى از دعوتش و تاثير كلامش و از ايمان خود مايوس كردند.بعضى «1» گفتهاند: اين تعبير خالى از مبالغه نيست، چون مقتضاى ترديد- چه موعظه كنى و يا از واعظان نباشى- اين بود كه گفته شود:" چه موعظه كنى و چه نكنى" ولى آن طور فرمود تا مبالغه را برساند و بفهماند كه ما به هيچ وجه ايمان نخواهيم آورد." إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ" كلمه" خلق" به ضمه خاء و لام و يا سكون لام، خوانده مىشود، راغب گفته:" خلق و خلق"- به فتحه خاء و ضمه آن- در اصل يكى بوده، مانند شرب و شرب و صرم و صرم و ليكن خلق- به فتحه خاء- مختص به هيئتها و اشكال و صور ديدنى است و خلق- به ضمه خاء- مختص به قوا و اخلاقياتى است كه با بصيرت درك مىشود، نه با چشم، هم چنان كه در قرآن كريم آمده:" إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ" و نيز بنا به قرائتى" إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ" «2».و اشاره به كلمه" هذا" اشاره به معارفى است كه هود آورده و مردم آن را وعظ ناميدند و معنايش اين است كه اين دعوت به توحيد و موعظه كه تو بدان دست زدهاى، جز همان عادت گذشتگان از اهل اساطير و خرافات چيز ديگرى نيست و اين سخن مانند همان سخنى است كه از ديگران حكايت كرده و فرموده است:" إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ".ممكن هم هست كه اشاره باشد به شرك و بتپرستى، كه به تقليد از پدرانشان داشتند و مىگفتند:" وَجَدْنا آباءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ- پدران خود را يافتيم كه چنين مىكردند".بعضى «3» از مفسرين احتمال دادهاند كه مراد اين باشد كه خواستهاند بگويند: اين خلق كه در ما است نيست مگر همان خلق اولين، زنده مىشويم آن چنان كه آنها مىشدند و مىميريم آن چنان كه آنان مردند و بس، ديگر بعث و حساب و عذابى در كار نيست، و ليكن اين احتمال از سياق آيه دور است." وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ" در اين جمله معاد را انكار كردهاند، البته اين در صورتى است كه مراد هود(1) روح المعانى، ج 19، ص 111.(2) مفردات راغب، ماده" خلق".(3) مجمع البيان، ج 7، ص 198.