تبليغات سوء اشراف قومى ديگر، بعد از قوم نوح (عليه السلام)، در ميان مردم، عليه دعوت پيامبر خود
" وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا" اشراف و بزرگان قوم نوح كه فرو رفته در دنيا و فريفته زندگى مادى بودند با اين كلام خود عامه مردم را عليه پيغمبرشان مىشورانند. خداى سبحان به سه صفت آنها را ياد كرده:يكى كفر به خدا به خاطر عبادت غير خدا، و ديگرى تكذيب روز قيامت كه لقاى آخرتش خوانده، يعنى لقاى حيات آخرت، به قرينه مقابلش يعنى جمله" فى الحياة الدنيا". و اين دو صفت يعنى كفر به مبدأ و معاد باعث شد كه ايشان از هر چه غير از دنيا است منقطع گشته، يكسره به دنيا رو آورند، و چون كه در زندگى دنيا هر جور خواستند رفتار كردند و زخارف و زينتهاى لذتبخش آن يكسره ايشان را به خود جلب كرد، صفت سومى در ايشان پيدا شد، و(1) خدا منزه است از آنچه توصيفش مىكنند، مگر توصيفى كه بندگان مخلص او مىكنند. سوره صافات، آيات 159 و 160.(2) ما ايشان را سر گذشت كرديم پس دور باشند مردمى كه ايمان نمىآورند.(3) ملائكه پشت سر هم بر ايشان نازل مىشوند كه نترسيد و غمگين مشويد. سوره سجده، آيه 30.