" قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ" اين آيه بيان همان سخنى است كه قبلا فرمود:" همان را مىگويند كه گذشتگان ايشان مىگفتند" و اين سخن اساسش استبعاد است، و اساس ديگرى ندارد." لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ".كلمه" اساطير" به معناى اباطيل و احاديث خرافى است و مفرد آن" اسطورة" مىباشد، مانند" اكاذيب" كه مفردش" اكذوبة"، و نيز اعاجيب كه مفردش" اعجوبة" است. و اگر مساله بعث را كه يك چيز است با اساطير كه جمع است تعبير فرموده، از اين باب است كه همين مفرد (بعث) مجموع وعدههايى است كه هر يك آنها اسطورهاى است مانند احياى مردگان و همه را يك جا جمع كردن و محشور نمودن و به حساب همه رسيدن. و نيز مانند بهشت و دوزخ و ساير خصوصيات قيامت. و كلمه" هذا" اشاره به داستان بعث است، و كلمه" من قبل" به طورى كه از سياق جمله برمىآيد متعلق به كلمه" وعدنا" است.معناى آيه اين است كه: وعده بعث يك وعده قديمى است و حرف تازهاى نيست، ما سوگند مىخوريم كه همين وعده را قبلا نيز به ما و به پدران ما دادند و اين وعده جز يك مساله خرافى كه انسانهاى اول آن را به صورت زنده شدن مردگان، و رسيدگى به حساب اعمال و جمعى را