استبعاد و سپس انكار بعث و معاد از جانب كافران‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه پس خداى سبحان مالك و مدبر امر انسان است، چون اين تدبير، تدبير تكوينى است كه از خلقت و ايجاد جدا نيست و اين تدبير عبارت است از فعل و انفعالى كه به خاطر روابطى مختلف كه در ميان آنها تكوين شده جريان دارد، پس تنها خداى سبحان رب و مدبر انسانها در امور ايشان است، و بازگشت ايشان به سوى او است. جمله" أَ فَلا تَعْقِلُونَ" توبيخ كفار و تحريك ايشان بر توجه و سپس ايمان آوردن است.

" بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ" اضراب از نفى سابق است، آن نفيى كه استفهام قبلى، آن را مى‏رسانيد، و معنايش اين است كه: آيا نمى‏خواهيد بفهميد؟ و در جواب مى‏فرمايد نفهميدند بلكه به جاى فهميدن همان حرفى را از سر گرفتند كه كفار گذشته مى‏گفتند.

و در اينكه سخن كفار عصر قرآن را به سخن كفار گذشته تشبيه كرد اشاره به اين است كه تقليد از پدران، ايشان را از پيروى حق باز مى‏دارد، و به وضعى دچار مى‏كند كه ديگر با آن وضع، دين اثر خود را نمى‏بخشد و آن عبارت از انكار معاد، و ركون به زندگى مادى، و فرورفتگى به ماديات است، كه سنتى جارى در گذشتگان ايشان بوده، و در خود ايشان نيز جريان دارد.

استبعاد و سپس انكار بعث و معاد از جانب كافران‏

" قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ" اين آيه بيان همان سخنى است كه قبلا فرمود:" همان را مى‏گويند كه گذشتگان ايشان مى‏گفتند" و اين سخن اساسش استبعاد است، و اساس ديگرى ندارد.

" لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ".

كلمه" اساطير" به معناى اباطيل و احاديث خرافى است و مفرد آن" اسطورة" مى‏باشد، مانند" اكاذيب" كه مفردش" اكذوبة"، و نيز اعاجيب كه مفردش" اعجوبة" است. و اگر مساله بعث را كه يك چيز است با اساطير كه جمع است تعبير فرموده، از اين باب است كه همين مفرد (بعث) مجموع وعده‏هايى است كه هر يك آنها اسطوره‏اى است مانند احياى مردگان و همه را يك جا جمع كردن و محشور نمودن و به حساب همه رسيدن. و نيز مانند بهشت و دوزخ و ساير خصوصيات قيامت. و كلمه" هذا" اشاره به داستان بعث است، و كلمه" من قبل" به طورى كه از سياق جمله برمى‏آيد متعلق به كلمه" وعدنا" است.

معناى آيه اين است كه: وعده بعث يك وعده قديمى است و حرف تازه‏اى نيست، ما سوگند مى‏خوريم كه همين وعده را قبلا نيز به ما و به پدران ما دادند و اين وعده جز يك مساله خرافى كه انسانهاى اول آن را به صورت زنده شدن مردگان، و رسيدگى به حساب اعمال و جمعى را

/ 583