اشاره به اينكه تسبيح خدا مقدمه حصول معرفت، و حمد خدا بعد از حصول معرفت اوست جل و علا
و به بيانى ديگر: حمد خداى تعالى عبارت است از ثناى او به صفات كمال، و اين مساوق و هم زمان است با حصول معرفت، ولى تسبيح كه تنزيه خدا است از آنچه لايق او نيست مقدمه براى حصول معرفت است، و آيه شريفه در مقام بيان خصالى از مؤمنين است كه خاصيت آنها هدايت مؤمنين به سوى نور خدا است، به همين جهت در اين مقام تنها به ذكر تسبيح قناعت كرده كه جنبه مقدمه براى آن دارد، (دقت بفرماييد)." رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ"- كلمه" تجارة" وقتى در مقابل كلمه" بيع" استعمال شود، از نظر عرف استمرار در كسب از آن فهميده مىشود، ولى از بيع، فروختن براى يك بار فهميده مىشود. پس فرق بين اين دو كلمه فرق بين يك دفعه و استمرار است. بنا بر اين معناى نفى بيع بعد از نفى تجارت با اينكه با نفى تجارت بيع هم نفى مىشود اين است كه اهل اين خانهها نه تنها تجارت استمرارى از خدا بى خبرشان نمىكند، بلكه تك تك معاملات هم ايشان را بى خبر نمىكند.(1) ذات پاك خدا از آنچه كه به او نسبت مىدهند منزه است، جز بندگان پاك با اخلاص.سوره صافات، آيه 160.