نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) علم غيب نداشته و ...
و در الدر المنثور است كه: طيالسى، سعيد بن منصور، احمد، عبد بن حميد، بخارى، مسلم، ترمذى، نسايى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابو الشيخ، ابن مردويه و بيهقى- در كتاب اسماء و صفات- همگى از مسروق روايت كردهاند كه گفت: من نزد عايشه تكيه داده بودم، عايشه گفت: سه چيز است كه هر كس دهن به يكى از آنها باز كند افتراء بزرگى بر خدا زده است، پرسيدم آن سه چيست؟ گفت هر كس بپندارد كه محمد (ص) پروردگارش را ديد، افتراء بزرگى بر خدا بسته، من كه تا اين هنگام تكيه داده بودم برخاستم و گفتم: اى ام المؤمنين صبر كن، و مرا مهلت بده بپرسم و به عجله سخن مگوى، مگر خداى تعالى نفرموده:" وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ- رسول خدا را در افق آشكار بديد" و در جاى ديگر فرموده:" وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى- بارى ديگر او را ديد"؟عايشه در پاسخ گفت: من اولين فرد امت اسلامم، كه همين سؤال تو را از رسول خدا (ص) كردم، فرمود: جبرئيل، يعنى من جبرئيل را به آن صورتى كه با آن صورت خلق شده نديدم غير از اين دو نوبت، كه در اين دو آيه است، يك بار او را ديدم كه داشت از آسمان به زير مىآمد، بسيار بزرگ بود، كه بزرگى خلقتش ما بين آسمان تا زمين را پر مىكرد، عايشه سپس به من گفت: مگر نشنيدى كلام خداى را كه مىفرمايد:" لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ- ديدگان او را نمىبيند و او ديدگان را مىبيند و او لطيف و خبير است" و نيز فرموده:" وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً ... عَلِيٌّ حَكِيمٌ".و كسى كه بپندارد كه محمد چيزى از كتاب خداى را كتمان كرده و ناگفته گذارده، او افتراى بزرگى بر خدا زده است و خداى عز و جل مىفرمايد:" يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ".سپس عايشه اضافه كرد كه: هر كس بپندارد كه محمد از فرداى مردم خبر مىداد،