رواياتى در باره آيات راجع به قذف و لعان و شان نزول آنها
مؤلف: اين دو روايت سبب نزول آيه" الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ" را بيان كرده، نه شان نزول جمله" الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً" را.و در مجمع البيان در ذيل آيه" إِلَّا الَّذِينَ تابُوا" گفته: مفسرين در اين استثناء اختلاف كردهاند كه به كجا بر مىگردد و در آن دو قول گفتهاند: يكى اينكه تنها به فسق بر مىگردد، و نه به جمله" وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً" تا آنجا كه مىگويد: دوم اينكه به هر دو جمله بر مىگردد، پس اگر قذف كنندهاى توبه كند شهادتش قبول مىشود، چه حد خورده باشد و چه نخورده باشد (نقل از ابن عباس) تا آنجا كه مىگويد: اين نظريه قول امام باقر و امام صادق (ع) نيز هست «2».و در الدر المنثور است كه عبد الرزاق و عبد بن حميد و ابن منذر از سعيد بن مسيب روايت كرده كه گفت: سه نفر عليه مغيرة بن شعبه شهادت به زنا دادند، و زياد كه چهارمى بود از دادن شهادت خوددارى كرد، در نتيجه آن سه نفر به دستور عمر حد خوردند، و عمر به(1) الدر المنثور، ج 5، ص 19.(2) مجمع البيان، ج 7، ص 126.