بيان اينكه ترس و گريختن موسى (عليه السلام) با ديدن تبديل عصا به مار، مذموم نبوده و توضيحى در باره جمله:" إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ" و استثناى" إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً ..." - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" لدى" در اين جمله مى‏فهماند كه مقام قرب و حضور، ملازم با امن است و ممكن نيست امنيت آن با مكروهى جمع شود، مؤيد اين تعليل اين است كه در سوره قصص به جاى اين عبارت فرموده:" إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ- همانا تو از ايمنانى"، پس در نتيجه از آيه مورد بحث اين معنا به دست مى‏آيد كه: از هيچ چيز مترس، چون تو از مرسلين هستى، و مرسلان- كه در مقام قرب مايند- از هر گزندى ايمنند و ايمنى با ترس جمع نمى‏شود.

بيان اينكه ترس و گريختن موسى (عليه السلام) با ديدن تبديل عصا به مار، مذموم نبوده و توضيحى در باره جمله:" إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ" و استثناى" إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً ..."

و اما اينكه موسى كه از بزرگان و مرسلان بود، چرا از عصا كه به صورتى هائل و هول انگيز، يعنى مارى پر جست و خيز در آمده بود ترسيد؟ جوابش اين است كه: اين اثر طبيعت و جبلت آدمى است كه وقتى به منظره‏اى هول انگيز، آن هم بى سابقه بر مى‏خورد، كه هيچ راهى براى دفع آن به نظرش نمى‏رسد مگر فرار كردن، قهرا پا به فرار مى‏گذارد، مخصوصا كسى كه هيچ سلاحى براى دفاع ندارد، عصايى هم كه تنها سلاح او بوده خود به آن صورت هول انگيز در آمده، قبلا هم از ناحيه خدا دستورى نگرفته بود، كه اگر عصايت اژدها شد فرار مكن و در جاى خود بايست، بلكه تنها اين دستور رسيده بود كه" أَلْقِ عَصاكَ" و او هم امتثال كرد و معلوم است كه فرار از خطرهاى بزرگ آن هم از كسى كه دافع و چاره‏اى جز فرار ندارد، جزو ترسهاى مذموم نيست، تا كسى موسى را به داشتن آن مذمت كند.

و اما اين كه خداى تعالى به او فرمود:" إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ"، انبياء و مرسلين مادامى كه در جوار پروردگارشان هستند از چيزى نمى‏ترسند، اين كرامت خود ايشان و از ناحيه خودشان نيست،- تا چون موسى نداشت بگوييم رسولى ناقص بوده- بلكه اين فضيلت را به تعليم و تاديب خدا به دست مى‏آورده‏اند و چون آن شب، يعنى شب طور، اولين موقفى بود كه خدا موسى را به مقام قرب خود برد و افتخار هم سخنى و رسالت و كرامت خود را به وى اختصاص داد، لذا اين دستورش كه فرمود:" لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ" و آيه ديگر كه فرمود:" لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ"، همه همان تعليم و تاديب الهى است نه مذمت و سرزنش.

" إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ" آنچه درباره اين استثناء مى‏توان گفت- و خدا داناتر است- اين است كه بعد از آنكه در آيه قبلى خبر داد كه مرسلين ايمنند و ترسى ندارند، از اين خبر فهميده شد كه غير مرسلين همه اهل ظلمند و ايمن از عذاب نيستند و بايد بترسند و چون اين مفهوم به كليتش درست نبود، لذا در اين آيه اهل توبه را از بين غير مرسلين، يعنى از اهل ظلم استثناء كرده، فهماند كه اهل توبه به خاطر اينكه توبه كردند و ظلم خود را- كه همان سوء بوده باشد- به حسن مبدل كردند،

/ 583