منافقان سوگندهاى شديد ياد مى‏كنند كه از تو اطاعت مى‏كنند، بگو قسم مخوريد ... - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعليل اضراب در ذيل آيه قبلى است، كه مى‏فرمود:" بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ".

آيه مورد بحث با جمله" وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" خاتمه يافته كه در آن رستگارى منحصر در مؤمنين شده نه اينكه مؤمنين منحصر در رستگارى شده باشند «1».

" وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ" اينكه آيه شريفه در سياق آيات قبلى وارد شده به انضمام آيه قبلش اين معنا را مى‏رساند كه در مقام تعليل- و به منزله كبرايى كلى- براى آيه قبل است كه چون حكم مى‏كرد به رستگارى هر كس كه مؤمن باشد، و حكم خدا و رسول را با كلمه" سمعا و طاعة" پاسخ گويد، گويى گفته: كسى كه مطيع خدا و رسول او است و مؤمن حقيقى هم هست، و هم در باطن او ترس خدا، و هم در ظاهر او به شهادت تقوايش ترس از خدا مى‏باشد، رستگار است و قاعده و كبراى كلى اين است كه به طور كلى هر كس خدا و رسول او را اطاعت كند و از خدا بترسد و تقوى پيشه كند، تنها اين چنين كسان رستگارانند، (فوز و فلاح به يك معنا است).

اين آيه شريفه هم شامل داعى به حكم خدا و رسول مى‏شود كه خصم منازع خود را دعوت مى‏كند كه:" بيا خدا و رسول را حكم خود قرار دهيم"، و هم شامل مدعو مى‏شود، در صورتى كه دعوت داعى را بپذيرد، و به داورى خدا و رسول رضايت دهد، بنا بر اين در تعليل آيه مورد بحث يك اضافه‏اى بر تعليل آيه قبل هست، چون به هر دو طرف يعنى هم به داعى و هم به مدعو وعده حسن مى‏دهد.

منافقان سوگندهاى شديد ياد مى‏كنند كه از تو اطاعت مى‏كنند، بگو قسم مخوريد ...

" وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ ..."

كلمه" جهد" به معناى طاقت است و تقدير آيه اين است كه:" اقسموا باللَّه مبلغ جهد هم فى ايمانهم" يعنى سوگند خوردند به خدا نهايت قدرتى كه در خوردن سوگند داشتند، و مراد اين است كه قسمهاى غلاظ و شدادى خوردند كه ديگر سوگندى از آن غليظتر نداشتند.

و ظاهرا مراد از جمله" ليخرجن" خروج به سوى جهاد باشد، چون در عده‏اى از آيات نيز به اين معنا تصريح شده، مانند آيه" وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ، فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ، لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا" «2».

(1) و فرق ايندو روشن است، مثلا يك وقت مى‏گوييم تنها زيد رستگار است، معنايش اين است كه ديگران رستگار نيستند، و يك وقت مى‏گوييم زيد تنها رستگار است معنايش اين است كه غير از رستگارى چيزى ندارد" مترجم".

(2) اگر مى‏خواستند بيرون شوند قبلا خود را آماده مى‏كردند، و ليكن خدا از بيرون آمدنشان براى جهاد كراهت داشت، ناگزير از حركت بازشان داشت، و گفته شد بنشينيد با نشستگان، چون اگر هم بيرون مى‏شدند جز اخلال ادراك شما ثمره‏اى نداشتند. سوره توبه، آيات 46 و 47.

/ 583