مراد از تمكين دين و ديگر مفردات و جملات آيه شريفه‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايشان، هم چنان كه در آيه" إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ" «1» و آيه" إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ" «2» بدون هيچ تشبيهى اين امت را جانشينان امتهاى قبل دانست، و حتى كفار از اين امت را هم خلفاى اقوام پيشين خواند و فرمود:" وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ" «3» و نيز فرمود:" هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ" «4».

حال اگر بگويى چرا جايز نباشد كه تشبيه در آيه مورد بحث، تشبيه به بنى اسرائيل باشد؟ آن گاه حق اين مجتمع صالح را با جمله بعدى‏اش اداء نموده و بفرمايد:" لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ ..."؟

در جواب مى‏گوييم: بله، اشكالى ندارد، جز اينكه همان طور كه گفتيم، بنا بر اين ديگر وجهى ندارد كه امت اسلام از ميان همه امم تنها جانشين بنى اسرائيل باشند، و جانشينى اين امت تنها به جانشينى بنى اسرائيل تشبيه گردد.

مراد از تمكين دين و ديگر مفردات و جملات آيه شريفه‏

" وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ" تمكين هر چيزى بر قرار كردن آن است در مكان و اين كنايه است از ثبات آن چيز، و زوال و اضطراب و تزلزل‏ناپذيرى آن، به طورى كه اگر اثرى داشته باشد هيچ مانعى جلوى تاثير آن را نگيرد و در آيه مورد بحث تمكين دين عبارت است از اينكه: آن را در جامعه مورد عمل قرار دهد، يعنى هيچ كفرى جلوگيرش نشود، و امرش را سبك نشمارند، اصول معارفش مورد اعتقاد همه باشد، درباره آن اختلاف و تخاصمى نباشد، و اين حكم را خداى سبحان در چند جاى از كلامش كرده كه اختلاف مختلفين در امر دين علت و منشاى جز طغيان ندارد، مانند اين آيه" وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ" «5».

و مراد از دين ايشان، آن دينى كه برايشان پسنديده، دين اسلام است. و اگر دين را به ايشان اضافه كرد، از باب احترام بود و نيز از اين جهت بود كه دين مقتضاى فطرت خود آنان بود.

(1) چنان كه شما را خليفه بعد از قوم نوح قرار داد. سوره اعراف، آيه 69.

(2) چنان كه شما را خلفاى بعد از قوم عاد قرار داد. سوره اعراف، آيه 74.

(3) خدا كسى است كه شما را خليفه‏هاى زمين قرار داد. سوره انعام، آيه 165.

(4) او كسى است كه شما را خليفه‏هاى زمين قرار داد پس هر كس كفر بورزد كفرش عليه خود او است. سوره فاطر، آيه 39.

(5) در اين دين اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه معجزات و بيناتى بر صحت و حقانيت آنچه به سويشان آمد قائم شد. و اين به خاطر ستمگرى و سر پيچى از دين بود. سوره بقره، آيه 213.

/ 583