بحث روايتى: چند روايت در باره خشوع در نماز - ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ" كلمه" فردوس" به معناى بالاى بهشت است، كه معناى آن و پاره‏اى از خصوصياتش در ذيل آيه" كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا" «1» گذشت.

و جمله" الَّذِينَ يَرِثُونَ ..." بيان كلمه" وارثون" است و" وراثت مؤمنين فردوس را" به معناى اين است كه فردوس براى مؤمنين باقى و هميشگى است، چرا كه اين احتمال مى‏رفت كه ديگران هم با مؤمنين شركت داشته باشند، و يا اصلا غير مؤمنين صاحب آن شوند بعد از آنها خداوند آن را به ايشان اختصاص داده و منتقل نموده است.

در روايات هم آمده كه براى هر انسانى در بهشت، منزلى و در آتش منزلى است، و چون كسى بميرد و داخل آتش شود، سهم بهشت او را به ارث به اهل بهشت مى‏دهند- كه ان شاء اللَّه به زودى در بحث روايى آن را خواهى خواند.

بحث روايتى: چند روايت در باره خشوع در نماز

در تفسير قمى در ذيل آيه" الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ" مى‏گويد امام فرمود:

خشوع در نماز اين است كه چشم به زير بيندازى و همه توجهت به نماز باشد «2».

مؤلف: در سابق گذشت كه گفتيم چشم به زير انداختن و توجه به نماز از لوازم خشوع است پس تعريفى كه امام فرموده تعريف به لازمه معنا است، و نظير آن روايتى است كه الدر المنثور از عده‏اى از صاحبان جوامع حديث، از على (ع) آورده كه فرموده" خشوع آن است كه در نمازت به اين طرف و آن طرف نگاه نكنى" «3» كه اين نيز تعريف به لازمه معنا است.

و در كافى به سند خود از مسمع بن عبد الملك، از ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرموده: رسول خدا (ص) فرموده: هر كسى كه خشوع ظاهرى او بيش از خشوع قلبى‏اش باشد نزد ما منافق است «4».

مؤلف: در الدر المنثور از عده‏اى از صاحبان جوامع حديث از ابى الدرداء از رسول خدا

(1) سوره كهف، آيه 107.

(2) تفسير قمى، ج 2، ص 88.

(3) الدر المنثور، ج 5، ص 3.

(4) اصول كافى، ج 2، ص 396، ح 6.

/ 583