صالح باشند، قهرا عملشان هم صالح مىشود، و چون عمل صالح شد، با نظام عام عالمى موافق مىشود و با اين اعمال صالح، زمين براى زندگى صالح مىشود.
پس از آنچه گذشت روشن گرديد كه:
اولا اينكه: حقيقت دعوت انبياء همانا اصلاح حيات زمينى انسانيت است، كه خداى تعالى از شعيب حكايت كرده كه گفت:" إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ" «1».
و ثانيا اينكه: جمله" وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ ..." در عين اينكه بيانى است ساده، در عين حال حجتى است برهانى.
و شايد در اينكه بعد از جمله" الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ" مجددا فرمود:" وَ لا يُصْلِحُونَ" اشاره باشد به اينكه از انسانها به خاطر اينكه بشر و داراى فطرت انسانيتند انتظار مىرود كه زمين را اصلاح كنند و ليكن بر خلاف توقع، از فطرت خود منحرف گشته، به جاى اصلاح افساد كردند.
" قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ" يعنى تو از كسانى هستى كه نه يك بار و دو بار، بلكه پى در پى جادو مىشوند و تو را آن قدر جادو كردهاند كه ديگر عقلى برايت نمانده.
بعضى «2» از علما گفتهاند: كلمه" سحر" به معناى بالاى شكم است و مسحر كسى است كه داراى جوف و شكم باشد، در نتيجه مسحر در آيه كنايه مىشود از اينكه تو نيز مانند ما بشرى هستى مىخورى و مىنوشى. بنا بر اين، جمله" ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا" تاكيد همان كلمه مىشود.
بعضى «3» ديگر گفتهاند مسحر به معناى كسى است كه داراى سحر يعنى ريه باشد، آن وقت معنا چنين مىشود كه تو نيز مانند ما نفس مىكشى.
" ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا ... عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ" كلمه" شرب"- به كسره شين- به معناى سهمى از آب است. و بقيه الفاظ آيه روشن است و تفصيل داستان آن جناب در سوره هود گذشت.
" فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ" كشتن ناقه را به همه قوم نسبت داده، با اينكه مباشر در آن بيش از يك نفر نبود و اين
(1) من جز اصلاح به قدر تواناييم چيز ديگرى نمىخواهم. سوره هود، آيه 88. (2) تفسير فخر رازى، ج 24، ص 160. (3) روح المعانى، ج 19، ص 113.