ولى از آنچه كه ما درباره منطق طير گفتيم تمامى اين موهومات را از بين مىبرد، علاوه بر اين سياق آيات به تنهايى در دفع آنها كافى است.
" وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ"- كلمه" اوزعنى" از باب افعال ماده" وزع" است كه مصدرش" ايزاع" مىشود، به معناى الهام.
حضرت سليمان (ع) وقتى سخن مورچه را شنيد، از شدت سرور و ابتهاج تبسمى كرد، كه خدا تا چه حد به او إنعام فرموده، و كارش را به كجا كشانيده؟ نبوت و علم منطق طير، و ساير حيوانات، و ملك و سلطنت، و لشكريانى از جن و انس و طير، به او ارزانى داشته، لذا از خدا در خواست مىكند كه شكر نعمتهايش را به وى الهام فرمايد، و موفقش كند به كارهايى كه مايه رضاى او باشد.
و به اين حد اكتفاء نكرد، بلكه در درخواست خود، شكر نعمتهايى را هم كه به پدر و مادرش ارزانى داشته اضافه كرد، چون إنعام به پدر و مادر او به يك معنا إنعام به او نيز هست، زيرا وجود فرزند از آن پدر و مادر است، و خداى تعالى به پدر او داوود، نبوت و ملك و حكمت و فصل الخطاب، و نعمتهايى ديگر انعام كرده بود و به مادر او نيز همسرى چون داود و فرزندى چون خود او ارزانى داشته بود، و او را نيز از اهل بيت نبوت قرار داده بود.
و از همين كلام آن جناب معلوم مىشود كه مادرش نيز از اهل صراط مستقيم بوده است، آن اهلى كه خدا به ايشان انعام كرده، پس ساحت او مقدس و مبرا است از آنچه تورات به وى نسبت داده،- البته نه تورات نازل بر موسى بلكه توراتى كه فعلا موجود است- و مىگويد: مادر سليمان زن اورياء بوده، كه داوود با او زنا كرد و آن گاه نقشه كشتن اوريا را كشيد و او را به بعضى جنگها فرستاد تا كشته شد و همسر او را جزو زنان خود در آورد و سليمان از او پديد آمد.
و اهل صراط مستقيم يكى از چهار طايفهاى هستند كه نامشان در آيه" الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ" «1» آمده است.
و جمله" وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ" عطف است بر جمله" أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ" و جمله مذكور درخواستى است كه از درخواست توفيق بر عمل صالح مهمتر و داراى مقامى بلندتر است، براى اين كه توفيق، اثرش در اسباب و وسائل خارجى و رديف شدن آن بر طبق سعادت
(1) كسانى كه خدا بر آنها نعمت داده، (عبارتند) از پيامبران و صديقان و شهداء و صالحين. سوره نساء، آيه 69.